اگر اخلاص نباشد...؛!
نکته:یکی از بزرگان نقل کرده است که آیتالله میرزا جواد آقاتهرانی به من
فرمود که یک چند ماهی به مشهد بروم برای طلبهها کلاسداری کنم. اطاعت کردم
و به مشهد اسبابکشی کردم. به امام رضا(ع) گفتم: «یا امام رضا(ع) ما چند
ماه اینجا میمانیم و سخنرانی میکنیم از هیچ کس هم پول نمیگیریم. تو هم
از خدا بخواه من صد در صد مخلص باشم.» بعد از چند جلسه یک روز وقتی در
ازدحام جمعیت داشتم میرفتم یک نفر که جلوتر بود رویش را برگرداند و من را
دید ولی محل نگذاشت و من یک حالی شدم. بلافاصله فهمیدم که اخلاصی نیست!
رفتم محضر آیتالله میرزا جواد تهرانی ضمن تعریف قرارم با امام رضا(ع) به
ایشان عرض کردم: «آقا چند ماه گذشته هم عمر ما رفت، هم پول نگرفتیم و هم
فهمیدیم اخلاص نداریم.» پیرمرد ۸۰ ساله بلافاصله ناله و بعد شروع به گریه
کرد. گفتم آقا ببخشید من بیخود به شما گفتم... گفت: «برو حرم و به امام
رضا(ع) بگو، متشکرم که وسط عمر فهمیدم خراب هستم، اخلاص ندارم و... من برای
خودم گریه میکنم که نکند در هشتاد سالگی لب در کسی به من محل نگذارد، من
هم در ذوقم بخورد!...»
نظر: وقتی بزرگانی چون آیتالله میرزا جواد آقاتهرانی این چنین به هم
میریزند و از اینکه مبادا کارهایشان از روی اخلاص نبوده باشد ناله و
فریاد سر میدهند ما باید چه بگوییم! مبادا خدای نکرده در عبادات و اعمال
به ظاهر نیک ما فریبی باشد و اخلاصی وجود نداشته باشد. مبادا خسرالدنیا و
الآخره شویم و دنیا و آخرتمان را در دوستیها و رفاقتها از دست بدهیم. از
خدا بخواهیم که همواره ما را عاقبت به خیر کند.
منبع :http://ssweekly.ir