آفاق

ازدواج؛ اولویت اول یا آخر

پنجشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۶، ۱۲:۲۰ ق.ظ

اگر میوه را زود بچینیم، نوبرانه‌ کال دست‌مان را می‌گیرد. دیر چیدنش هم مساوی است با ...
از قدیم گفتند «دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره»؛ این ضرب‌المثل هم مثل هر نکته نغزی، جایی و مکانی دارد. گاهی همین دیر برداشتن قابلمه مساوی است با جزغاله شدن و از دست رفتن یک غذای خوشمزه و زود برداشتنش هم مصادف است با جا نیفتادن و نپختن. گاهی هم مجبور می‌شویم بهای سنگین‌تری بپردازیم؛ کافی است دقایقی یک بیمار اورژانسی را دیر به بیمارستان برسانیم.

«میوه بر درخت زمانى که برسد باید آن را چید، وگرنه حرارت خورشید و وزش بادها آن را از بین می‌برد» از نظر پیامبر دختر خانم‌ها مثل همین میوه‌ها هستند که وقتی به شرایط مناسب رسیدند، یعنی همان پختگی و رسیدگی، باید ازدواج کنند.
در خصوص ازدواج هم این خود ما هستیم که می‌توانیم با یک نگاه جامع و درست زمانش را تشخیص بدهیم. اگر میوه را زود بچینیم، نوبرانه‌ای کال دست مان را می‌گیرد. دیر چیدنش هم مساوی است با از دست رفتنش، پس با این اوصاف بهترین زمان ازدواج کی است؟

ناهماهنگی در انواع بلوغ
امروزه با تمام پیشرفت‌هایی که بشر کرده، متأسفانه پیشرفت زیادی در آماده سازی بهتر و باکیفیت تر جوانان در امر ازدواج یا تشکیل خانواده در زمان مناسب آن صورت نگرفته است.
امروزه شاهدیم که با پیشرفت تکنولوژی و رسانه‌ها و گاهی عدم توجه خانواده در مناسباتشان، کودکان مان نسبت به گذشته زودتر به بلوغ جسمی می‌رسند اما دیرتر از قبل برای پذیرش مسئولیت و ازدواج کردن آمادگی لازم را کسب می‌کنند.
این تضاد خطرناک است؛ ما جوانی را داریم که میل جنسی‌اش رشد کرده و نیازهایی دارد اما سایر شرایط لازم مانند بلوغ فکری و عقلی و اجتماعی لازم را ندارد و یا همه این شرایط جور است و از لحاظ مالی و یکسری تشریفات عرفی، نداشتن مسکن و شغل مناسب، نمی‌تواند ازدواج کند.


ازدواج؛ اولویت اول یا آخر
سن ازدواج بسته به شرایط اقلیمی، خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی متغیر است. نمی‌توان سن خاصی را بیان کرد اما معمولاً گفته می‌شود بازه ۱۸ تا ۲۳ سال برای دختران و ۱۹ تا ۲۵ سال برای پسران مناسب است که این سن دو سه سالی با توجه به زندگی در جوامع شهری و صنعتی و مقتضیات آن متغیر است.

یک خانواده آگاه و کارآمد، شرایط تربیت خانوادگی خود را به گونه‌ای تنظیم می‌کند که فرزندانش در سن مناسب ازدواج که به بلوغ جسمانی رسیده‌اند، به بلوغ روانی و اجتماعی هم رسیده و بتوانند عهده‌دار مسئولیت‌های جدید در خانواده جدید خود باشند؛ اما شاهدیم در جوامع شهری، این اولویت مهم، جای خودش را به اولویت‌های غیرضروری تر داده مخصوصا در بین دختران.

دختر خانم‌ها به بهانه ادامه تحصیل و سپس حضور اجتماعی و عدم آمادگی لازم، زمان طلایی ازدواج خود را از دست می‌دهند. خانمی که سال‌ها درس‌خوانده و حالا با حضور اجتماعی خود کاملاً از لحاظ مالی نیز تأمین است، ممکن است بر اساس یک حس کاذب، دیگر در خود نیازی به ازدواج نبیند و نتواند بر فردی دیگر تکیه کند. حساسیت‌ها و وسواس‌هایش در انتخاب زیاد شده و انتخاب‌ها هم محدودتر می‌شود چرا که طرف مقابلش حالا باید از لحاظ تحصیلات و شرایط اجتماعی، بهتر و یا حداقل هم طراز او باشد که این با بالا رفتن سن خانم‌ها گزینه‌ها را کمتر می‌کند.

اگر بدانیم ازدواج مهم‌ترین اتفاق زندگی هر فردی است، اتفاقی که اگر درست محقق شود به دنبالش آرامش و تمام موفقیت‌های زندگی را در بر دارد، دیگر به هیچ دلیلی آن را به تعویق نینداخته و دغدغه مهممان تلقی می‌شود.

هر چند گاهی اوقات به دلایل مختلف اجتماعی و عدم پشتیبانی‌های لازم از طرف خانواده و اجتماع، ضرورت این امر کم رنگ جلوه داده می‌شود.

همه با هم برای تحقق اتفاقی بزرگ
اگر در رأس تمام امور در نظر بگیریم که سعادت فرزندمان در گرو تربیتی درست و آمادگی او برای پذیرش نقشش در آینده و تشکیل خانواده‌ای بر اساس معیارهای صحیح است، همه همت‌مان را چه در خانه و چه در مدرسه بر این مهم طراحی می‌کنیم. جامعه نیز اگر بپذیرد سلامت و سعادتش در گرو داشتن خانواده‌هایی خوشبخت و مستحکم است، برنامه‌هایش را در راستای تسهیل امر ازدواج و تبلیغ بر این امر قرار می‌دهد و سعی می‌کند موانع آن را برطرف سازد.

در این راستا هم نیاز به راهکارهای فرهنگی است و هم راهکارهای اقتصادی و اجتماعی که تیتر وار به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

- ارزشمند سازی ازدواج در دید جوانان، خانواده‌ها، نهادهای آموزشی و اجتماعی
- آموزش مهارت‌های لازم از کودکی در خانواده و محیط‌های آموزشی برای داشتن ملاک‌ها و نگاهی درست در آینده برای انتخاب همسر.
- فرهنگ‌سازی حجاب و عفاف بین جوانان و به حداقل رساندن زمینه‌های فساد اخلاقی و اجتماعی
- تبلیغ در این خصوص توسط رسانه‌های نوشتاری و دیداری، دیوار نوشته‌ها، سی دی‌های آموزشی و حتی کتب آموزشی مدارس.
- تقویت باورهای دینی مردم در زمینه ازدواج، تکیه کردن بر وعده‌های الهی در این زمینه و توکل داشتن.
- ضرورت معرفی جوانان خوب به هم و داشتن نقش واسطه‌گری درست در این زمینه.
- فرهنگ‌سازی در زمینه ساده زیستی و داشتن ازدواجی کم هزینه با حمایت خانواده‌ها و نهادهای اجتماعی خصوصاً در کلان شهرها (اینکه بفهمیم به تأخیر انداختن ازدواج به دلایلی چون نداشتن امکان مالی و تحصیلات و چشم و هم چشمی‌ها عواقب خطرناک‌تری دارد)
- حمایت مالی خانواده‌ها و نهادهای اجتماعی از ازدواج درست جوانان در سنین مناسب آن (حذف هزینه‌های اضافی ازدواج، تأمین مسکن موقت، دادن وام‌های بلندمدت و قرض‌الحسنه، فروشگاه‌ها و تالارها و خدماتی سازماندهی شده وجود داشته باشند که بتوانند به صورت قسطی از آن‌ها کالا خریداری کرده و مراسم برگزار کنند)

نکته: چه اشکالی دارد افراد فامیل دور هم جمع شوند و در حد وسعشان قسمتی از هزینه‌ها را تقبل کنند. کسی خانه‌ای دارد برای اجاره یا تالاری می‌شناسد، مغازه طلافروشی دارد و این خدمات در فامیل و دوست و آشنا شناسایی شود و هر کسی قسمتی از کار را بر دوش کشد برای تحقق امری بزرگ و الهی.

- گسترش مراکز مشاوره ازدواج با مبالغ کم در ارگان‌ها و نهادهای اجتماعی و آموزشی.
- داشتن طرح‌های تشویقی و فرهنگی برای ازدواج درست و به هنگام در سطح اجتماعی
- فراهم‌سازی فرصت‌های شغلی برای افراد متأهل و داشتن دیدی صحیح در این زمینه (اصلاح دید مدرک‌گرایی در جامعه)


ازدواج به موقع و به هنگام= پدر و مادری بانشاط تر
این جمله‌ها را زیاد شنیده‌ایم و یا شاید خودمان بکار برده باشیم: «وای! اصلاً بهتون نمیاد بچه به این بزرگی داشته باشید!»، «ماشاالله... چه مامان جوونی داری»، «اصلاً به بابات نمیاد نوه داشته باشه!»

اگر ازدواج در وقت مناسب خودش انجام شود، زوجین این فرصت را دارند که بتوانند هم زمان عقد و آشنایی بیشتری داشته باشند و هم بعد ازدواج با فراغ بال بیشتری برای فرزند دار شدن و شکل‌گیری و انسجام زندگی‌شان برنامه‌ریزی کنند.

در یک خانواده موفق زوجین بعد از ازدواج چشم‌اندازی را برای با هم بودن و با فرزندان بودن در نظر می‌گیرند و برای ارتقای تحصیلی و کاری با هم برنامه‌ریزی می‌کنند.

به نظر «سید علی احمدی ابهری»، «روان‌پزشک و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران»، «ازدواج کردن به مفهوم این نیست که بلافاصله زوجین بچه‌دار شوند. البته اگر زوج سن بالاتری داشته باشند و پختگی و تجربه لازم، چنانچه بلافاصله بعد از ازدواج بچه‌دار شوند، مشکل چندانی نخواهند داشت. شروع زندگی به معنای افزایش تعداد افراد خانواده نیست. شروع زندگی مستلزم زمان‌هایی است که زندگی مشترک برای یک زوج بسیار جوان‌ معنادار شود و اصطلاحاً جا بیفتد. بنابراین اگر ازدواج در دهه سوم زندگی (۲۰ تا ۳۰ سال) که مطلوب‌ترین زمان برای ازدواج است صورت بگیرد و در این سنین زوج صاحب فرزند شوند فاصله مناسبی بین آن‌ها و فرزندانشان ایجاد می‌شود. به عنوان نمونه برای یک مرد ۳۰ ساله و یک زن ۲۵ ساله بچه‌دار شدن بسیار مناسب است.»

بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که ازدواج در سنین مناسب خودش، این فرصت را به ما می‌دهد که هم سال‌های دو نفره خوبی با هم داشته باشیم و هم برای بچه‌دار شدن برنامه‌ریزی کنیم؛ هم فاصله سنی‌مان با فرزندان مان بیشتر نشود تا بتوانیم فردای روزگار بهتر درکشان کنیم و شادابی و انرژی لازم را برای پا به پا بودنشان داشته باشیم و هم پدربزرگ و مادربزرگ جوان تری باشیم.

زمان طلایی برای گل‌های طلایی
همان طور که ما برای درس خواندن و کار کردن و ورزش کردن زمان‌های خاص و طلایی داریم و یکهو در ۳۰ سالگی نمی‌توانیم سراغ ژیمناستیک برویم و یا یک فوتبالیست حرفه‌ای شویم، قطعاً بارداری هم زمانی دارد. به نظر کارشناسان، بارداری‌های زیر ۱۸ سال و بالای ۳۵ سال هم برای مادر و هم برای جنین تأثیر منفی دارد و زمان طلایی بارداری برای زنان ۲۰ تا ۳۰ سالگی و زمان مناسب ۱۸ تا ۳۵ سالگی است.

خانم‌ و آقایی که ازدواج می‌کنند، برای داشتن یک باروری مناسب و بی‌دغدغه باید زمان ازدواج و فرزند آوری‌شان را طوری تنظیم کنند که این زمان طلایی را از دست ندهند. گفته می‌شود خارج از دامنه سنی مناسب، دوره نامناسب و خطرناک بارداری است.

حال اگر این پدر و مادر بخواهند خانواده گرم‌تر و پرانرژی‌تری داشته باشند با وجود چندین فرزند، با توجه به این که گفته می‌شود فاصله مناسب بین دو زایمان برای مادر حداقل دو سال است، به قول معروف بیابید سن پرتقال فروش (سن مناسب ازدواج) را!

نظرات  (۱)

۰۲ آذر ۹۶ ، ۰۰:۴۵ شیکپوش (^_^)
کامنت، جهت پیگیری :))
جواب بدین پیامش بیاد برام... بعدا میخوام بخونمش :دی
پاسخ:
سلام
ممنون از حضورتون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.