آفاق

۵۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

گفت: شورای نگهبان که صلاحیت تعداد زیادی از اصلاح‌طلبان را تأیید کرده است، پس چرا ادعا می‌کنند که صلاحیت بسیاری از آنها رد شده است؟!
گفتم: خب؛ مثل همیشه دروغ می‌گویند. روز شنبه یکی از همین مدعیان اصلاحات طی یادداشتی در روزنامه زنجیره‌ای آرمان اعتراف کرده بود که ثبت‌نام فله‌ای تاکتیک خودشان بوده و برای رقابت در انتخابات تعداد زیادی نامزد احراز صلاحیت شده دارند.
گفت: پس این همه جنجال و هیاهو برای چیست؟!
گفتم: یارو کنار خیابان گدایی می‌کرد و به رهگذران می‌گفت؛ به من کمک کنید، من گدای معمولی نیستم، من درباره چگونگی پول درآوردن 15 تا کتاب نوشته‌ام. یکی از عابران پرسید، پس چرا گدایی می‌کنی؟ و یارو گفت؛ خب! یکی از کتاب‌هایم درباره روش پول درآوردن از طریق گدایی است!
 
 
kayhan.ir
۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۲۱


نکته: روزی حضرت موسی(ع) فرمود: بارالها، می‌خواهم بدترین بنده‌ات را ببینم. ندا آمد: صبح زود به در ورودی شهر برو. اولین کسی که از شهر خارج شد، او بدترین بنده من است. صبح روز بعد حضرت موسی(ع) پدر و فرزندی را دید که از شهر خارج شدند. مجدداً به درگاه خداوند عرضه داشت: بارالها، حال می‌خواهم بهترین بنده‌ات را ببینم. ندا آمد: آخر شب به در ورودی شهر برو. آخرین نفری که وارد شهر شود، او بهترین بنده من است. آخر شب حضرت موسی(ع) به در ورودی شهر رفت... دوباره همان پدر و فرزند را دید! با تعجب به خدا عرضه داشت: خداوندا! چگونه ممکن است که بدترین و بهترین بنده‌ات یک نفر باشد؟!
ندا آمد: ای موسی! این بنده صبح‌هنگام که می‌خواست با فرزندش از در خارج شود، بدترین بنده من بود. اما... هنگامی که نگاه فرزندش به کوه‌های عظیم افتاد، از پدرش پرسید: بابا! بزرگ‌تر از این کوه‌ها چیست؟ پدر گفت: زمین. فرزند پرسید: بزرگ‌تر از زمین چیست؟ پدر پاسخ داد: آسمان‌ها. فرزند پرسید: بزرگ‌تر از آسمان‌ها چیست؟ پدر در حالی که می‌گریست، گفت: فرزندم! گناهان پدرت... فرزند پرسید: پدر بزرگ‌تر از گناهان تو چیست؟ پدر ناگاه بغضش ترکید و گفت: عزیزم، بخشندگی خدای مهربان.
نظر:
هر چند انجام گناه و معصیت زشت و ناپسند است، اما ناپسندتر از آن کوچک شمردن گناه و معصیت است. اینکه فردی گناهی مرتکب شود، اما برایش مهم نباشد با فردی که مرتکب گناه و معصیت شود، اما وجدانش ناراحت باشد و بداند که کار زشت و بدی انجام داده قطعاً در دادگاه الهی تفاوت دارد. بیاییم گناه نکنیم و اگر کردیم بی‌اعتنا از آن عبور نکنیم. شاید مورد لطف الهی قرار گیریم.

 

 

ssweekly.ir

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۴۳

گفت: مگر قرار نبود که با اجرای برجام، اقتصاد رونق بگیرد، تولید سر و سامان پیدا کند، از رکود خارج شویم، 150 میلیارد دلار از دارایی‌های مسدود شده به کشور بازگردد و...
گفتم: خب! منظورت چیه؟
گفت: چرا همه آن وعده‌ها آب رفته و روزنامه‌های زنجیره‌ای و مدعیان اصلاحات و کارگزارانی‌ها که آنهمه درباره گشایش اقتصادی پس از برجام و گل و بلبل شدن معیشت مردم شعار می‌دادند، حالا دیگر لام تا کام درباره آن وعده‌ها حرف نمی‌زنند و چیزی نمی‌نویسند؟!
گفتم: از خودشان بپرس!... می‌گویند درباره یک پروژه مهم نظرسنجی کرده و پرسیده بودند «چی شد»؟، 99 درصد گفته بودند؛ هیچی و فقط یک نفر احساس مسئولیت کرده و گفته بود؛ «چی، چی شده»؟!

منبع kayhan.ir

 
۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۴ ، ۰۷:۴۲

 
عکسی که می‌بینید، گروهی از رزمندگان جبهه‌ «اسلام ناب محمدی(صلوات الله علیه)» را با پرچمی ابداعی به تصویر کشیده است.
این روزها «فرزندان اسلام ناب محمدی(صلوات الله علیه)» در گوشه گوشه‌ی سرزمین های اسلامی، خصوصا «سوریه»، «عراق» و «یمن» مشغول نبرد با «مزدوران سعودی» و «پیروان اسلام آمریکایی» هستند که به نیابت از «شیطانِ اکبر»، پای در معرکه گذاشته و جان و مال مسلمانان را بازی‌چه‌ی امیالِ خود قرار داده اند.
۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۵۳


نکته: آقای جونز و آقای ویلی؛ دوستان صمیمی‌ای بودند که در داخل یک قطار نشسته و به مسافرت می‌رفتند. مرد دیگری وارد کوپه آنها شد. جونز و ویلی باهم شروع به صحبت درباره سیاست کردند. آقای جونز قویاً از گروه «لی‌بر» حمایت کرد. ناگهان مرد سوم شروع به گفت‌وگو با آقای جونز کرد و از گروه «کان سروی تینز» حمایت کرد. آنها برای مدتی طولانی گفت‌وگو کردند و سپس آقای جونز گفت: من نمی‌توانم شما را وادار به تغییر عقیده‌تان کنم و شما نیز نمی‌توانید عقیده مرا تغییر دهید. پس اجازه دهید یک توافقی کنیم. من به گروه «لی‌بر» رأی نخواهم داد، شما هم به «کان سروی تینز» رأی ندهید. پس ما قادر خواهیم بود به راحتی در خانه خود بمانیم و کسی چیزی از دست نخواهد داد. مرد دیگر موافقت کرد. آنها در یک ایستگاه پیاده شدند و آقای جونز، آقای ویلی را به خودروی شخصی‌اش رساند و به او گفت: این پانزدهمین شخصی است که او را به توافق وادار کردم و از او خواستم که رأی ندهد.
نظر: اقناع‌سازی در مباحثه‌ها و گفت‌وگوهای طرفینی مهارتی است که برخی افراد برای دستیابی به اهداف خود از آن بهره می‌برنند. عالم سیاست نیز از این قاعده مستثنی نیست. طرفداران احزاب و گروه‌های سیاسی همواره درصددند با استفاده از این روش رأی مناسبی برای حزب و گروه خود کسب کنند و در مقابل با استفاده از ترفندهای گوناگون برای کاستن از حمایت و محبوبیت رقیب عمل می‌کنند.

 

منبع :  ssweekly.ir

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۱۸

 

گفت: شعار یکی از نمایندگان کنونی مجلس در جریان انتخابات مجلس نهم این بود «همگام با ملت، منتقد دولت»!
گفتم: خب! که چی؟!
گفت: همین نماینده به برخی دیگر از نمایندگان که حاضر نبودند علیه دولت وقت بهانه‌جویی کنند، تهمت می‌زد که «وکیل‌الدوله» شده‌اند!
گفتم: حالا چی؟!
گفت: حالا دیگر، از یکطرف پیش ملت آبرویی ندارند که ادعای «همگامی با ملت» داشته باشند و از طرف دیگر، چون وامدار دولت هستند، جرأت انتقاد از دولت را ندارند که شعار «منتقد دولت» بدهند.
گفتم: آقای رئیس‌جمهور هم که با صراحت می‌گوید؛ تمایل دارد مجلس بعدی در اختیار طرفداران دولت باشد! یعنی دولت به جای «وکیل ملت»، خواستار «وکیل‌الدوله» است!
گفت: همین مسائل مدعیان اصلاحات را حسابی گیج کرده و برای رد گم کردن، حاشیه‌سازی می‌کنند.
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو که از مسائل فنی ماشین چیزی سردرنمی‌آورد، مکانیکی باز کرده بود. مشتری بهش گفت؛ موتور ماشین من بدجوری صدا می‌کنه! و یارو گفت؛ صدای ضبط ماشینت رو زیاد کن!

 

منبع :kayhan.ir

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۴۶


نکته: نوشته‌اند زاهدنمایی ریاکار کیسه‌ای گندم را نزد آسیابان برد تا آرد نماید. آسیابان گندم او را در کنار سایر کیسه‌ها گذاشت تا به نوبت آن را آرد کند. زاهدنما که چنین دید رو به آسیابان کرد و گفت: «اگر گندم مرا زودتر آرد نکنی دعا می‌کنم که خرت سنگ شود»! آسیابان رو به مرد زاهدنما کرد و گفت: «تو که این چنین مستجاب‌الدعوه هستی دعا کن گندمت آرد شود، نه اینکه خر من سنگ شود»!
نظر: هستند ظاهرسازان ریاکاری که وقتی پای منافع‌شان به میان می‌آید دستورات دینی را فراموش می‌کنند و فقط به دنبال منافع فردی‌شان می‌روند و گاه مانند این زاهدنما ادعاهایی می‌کنند که البته با زیرکی آسیابان تیرشان به سنگ می‌خورد! این افراد به قول مشهور، همان جوفروشان گندم‌نما هستند.

۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۱۱

 


گفت: در اولین روز اجرای برجام، اعلام شد که 1000 ال‌سی‌ گشایش یافته است!
گفتم: ولی اولین روز اجرای برجام روز یکشنبه بود که تمام بانک‌های خارجی طرف معامله تعطیل بودند.
گفت: پس چرا می‌خواستند این ادعای گزاف و غیرواقعی را به خورد ملت بدهند؟!
گفتم: دیروز وزیر اقتصاد اعلام کرد که گشایش 1000 ال‌سی «نمادین»! بوده است نه اینکه واقعا گشایش یافته باشد.
گفت: حالا که همه فهمیده‌اند آن ادعا بی‌جا بوده، اعتراف می‌کنند؟!
گفتم: شاعری نزد یکی از خان‌ها رفت و شعری را که در مدح او سروده بود، خواند، خان گفت؛ هنگام برداشت محصول بیا تا صله بدهم و از خجالتت بیرون بیایم و هنگامی که وعده سرخرمن رسید و شاعر برای دریافت صله مراجعه کرد، خان گفت؛ کشک چی، پشم چی؟ تو یک شعر خواندی که من خوشم آمد و من هم یک وعده دادم که تو خوشت بیاید! و همان موقع بی‌حساب شدیم!

 

منبع : kayhan.ir

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۵۹

نکته: چنین نوشته‌اند که استاد مکتب‌خانه، شاگردی را صدا کرد و گفت: شعر بنی‌آدم سعدی را بخوان. شاگرد خواند؛ بنی‌آدم اعضای یک پیکرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند/چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار. به اینجا که رسید سکوت کرد. استاد گفت: بقیه را بخوان‌. شاگرد گفت: یادم نمی‌آید. استاد بر او خروشید که؛ شعر به این سادگی را نتوانستی حفظ کنی؟! شاگرد پاسخ داد: آخه مشکل داشتم. مادرم مریض بود، پدرم هم از صبح تا شب کار می‌کند. کارهای خانه و مراقبت از خواهر و برادرهایم برعهده من است، ببخشید... استاد با عصبانیت گفت: ببخشید، همین! عذرخواهی‌ات را نمی‌خواهم، مشکلاتت هم به من مربوط نمی‌شود! در این هنگام پسرک گفت: استاد یادم آمد و خواند؛ تو کز محنت دیگران بی‌غمی/ نشاید که نامت نهند آدمی!
نظر: شاید بسیاری از ما، مسئولان، رؤسا و مدیرانی را دیده‌ایم که وقتی زیردستی از مشکلات خود صحبت کرده و درباره کاری، عذری می‌طلبد، بلافاصله می‌شنود که مشکلات شما ربطی به من ندارد و...! حال سؤال این است که؛ پس انسانیت، اخلاق، نوع‌دوستی و... چه می‌شود؟! آیا من مدیر، رئیس و مسئول و... هم اگر مشکلی داشته باشم و مافوق‌ من، این چنین به من بگوید، قبول می‌کنم و می‌پذیرم؟! بیاییم یک بار دیگر این بیت پر مغز و اخلاقی سعدی(علیه‌الرحمه) را با هم بخوانیم که؛
تو کز محنت دیگران بی‌غمی/ نشاید که نامت نهند آدمی!

 


 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۵۶


نکته:یکی از بزرگان نقل کرده است که آیت‌الله میرزا جواد آقاتهرانی به من فرمود که یک چند ماهی به مشهد بروم برای طلبه‌ها کلاس‌داری کنم. اطاعت کردم و به مشهد اسباب‌کشی کردم. به امام رضا(ع) گفتم: «یا امام رضا(ع) ما چند ماه اینجا می‌مانیم و سخنرانی می‌کنیم از هیچ کس هم پول نمی‌گیریم. تو هم از خدا بخواه من صد در صد مخلص باشم.» بعد از چند جلسه یک روز وقتی در ازدحام جمعیت داشتم می‌رفتم یک نفر که جلوتر بود رویش را برگرداند و من را دید ولی محل نگذاشت و من یک حالی شدم. بلافاصله فهمیدم که اخلاصی نیست! رفتم محضر آیت‌الله میرزا جواد تهرانی ضمن تعریف قرارم با امام رضا(ع) به ایشان عرض کردم: «آقا چند ماه گذشته هم عمر ما رفت، هم پول نگرفتیم و هم فهمیدیم اخلاص نداریم.» پیرمرد ۸۰ ساله بلافاصله ناله و بعد شروع به گریه کرد. گفتم آقا ببخشید من بی‌خود به شما گفتم... گفت: «برو حرم و به امام رضا(ع) بگو، متشکرم که وسط عمر فهمیدم خراب هستم، اخلاص ندارم و... من برای خودم گریه می‌کنم که نکند در هشتاد سالگی لب در کسی به من محل نگذارد، من هم در ذوقم بخورد!...»
نظر: وقتی بزرگانی چون آیت‌الله میرزا جواد آقاتهرانی این چنین به هم می‌ریزند و از اینکه مبادا کارهای‌شان از روی اخلاص نبوده باشد ناله و فریاد سر می‌دهند ما باید چه بگوییم! مبادا خدای نکرده در عبادات و اعمال به ظاهر نیک ما فریبی باشد و اخلاصی وجود نداشته باشد. مبادا خسرالدنیا و الآخره شویم و دنیا و آخرت‌مان را در دوستی‌ها و رفاقت‌ها از دست بدهیم. از خدا بخواهیم که همواره ما را عاقبت به خیر کند.

منبع :http://ssweekly.ir

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۲۹