آفاق

۶۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

عبدالصالح اسطوره صبر و سکوت بود / نماز شبش ترک نمی شد


عبدالصالح اسطوره صبر و سکوت بود / نماز شبش ترک نمی شد
 
۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۵۷

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۵۷

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۰۶

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۰۴

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۱۱

 در زمان قدیم، حمام های عمومی دارای خزینه بود. روزی مرحوم آیت الله شاه آبادی رحمه الله علیه به حمام رفته بودند و پس از شست و شوی خود، وارد خزینه شدند و بعد از آب کشیدن بدن، چون می خواستند از سطح حمام بگذرند، احتیاط می کردند که آب های کثیف بر بدنشان نریزد. سرهنگی که او نیز در حمام بود، چون احتیاط ایشان را دید، زبان به طعن و تمسخر گشود و به ایشان اهانت کرد. ایشان از این تمسخر و طعن او خیلی ناراحت شدند، اما چیزی نگفتند و به راه خود ادامه دادند. فردای آن روز مشغول تدریس بودند که صدای عده ای که جنازه ای را حمل می کردند، شنیدند. پرسیدند چه خبر شده است؟ اطرافیان جواب دادند: آن سرهنگی که دیروز در حمام به شما اهانت کرد، وقتی از حمام بیرون آمد، سر زبانش تاول زد و درد آن هر لحظه بیشتر شد و معالجه ی دکترها هم سودی نبخشید و در کمتر از 24 ساعت، از دنیا رفت.بعدها، هر وقت که آیت الله شاه آبادی از این قضیه یاد می کردند، متأثر و ناراحت می شدند و می فرمودند: « ای کاش آن روز در حمام به او پرخاش کرده و ناراحتی خود را بروز می دادم تا گرفتار نمی شد».

 [ آسمانی ( شرح زندگانی عارف مکتوم ، حضرت آیت الله شاه آبادی ) ، ص 37 ]

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۵۰

سید ابوالفضل کاظمی یکی از فرماندهان دفاع مقدس می گوید: ابراهیم در یکی از مغازه های بازار مشغول کار بود . یک روز ابراهیم را در وضعیتی دیدم که خیلی تعجب کردم ؛ دو کارتن بزرگ اجناس روی دوشش بود . جلوی یک مغازه کارتن ها را روی زمین گذاشت .وقتی کار تحویل تمام شد ،جلو رفتم و سلام کردم .بعد گفتم : آقا ابرام ،برای شما زشته ؛ این کار باربرهاست نه کار شما ! نگاهی به من کرد و گفت :کار که عیب نیست ،بیکاری عیبه!این کاری که من انجام میدم برای خودم خوبه! مطمئن میشم هیچی نیستم ،جلوی غرورم رو میگیره.گفتم :اگه کسی شمارو این طور ببینه خوب نیست ، تو ورزشکاری و ....خیلی ها می شناسَنت .ابراهیم خندید و گفت : ای بابا ،همیشه کاری کن که اگه خداتو رو دید ،خوشش بیاد ؛ نه مردم !

[ سلام بر ابراهیم ،گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، نشر شهید ابراهیم هادی، چاپ هفتاد و ششم ،1394 ص 43 و 44]

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۴۰

در کتاب کاشف الاسرار داریم که پنج فکر است که آدم را ترقی می دهد. و هر یک ساعتش ثواب 60 سال عبادت را دارد. اول فکر در خدا شناسی: خودت را بشناس. خودت را که شناختی خدا را هم می شناسی.دوم: فکر در گناهانی که یک عمر کردم. یک خوفی در من پیدا بشود. نمی‌دانم با این گناهانی که کردم خدا از من راضی است یا نه. در گناهانت فکر کن. غیبت، دروغ، نگاه به نامحرم، ... سوم: به نعمت‌هایی که خدا بهت داده فکر کن. خیلی نعمت‌ها خدا به من داده که به دیگران نداده. آن رفیقم خانه ندارد، من دارم. او زن ندارد، من دارم. او زنش بد است، من زنم نماز شب خوان است... چهارم: فکر در آیات وعد. آیات وعد آیاتی است که در مورد بهشت است. «بشر الصابرین». بشارت بده به صابران. «الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ». هر کس عمل صالح انجام دهد، وارد بهشت می شود. تعداد زیادی آیات داریم که راجع به بهشت است. به آن آیات وعد می گویند. پنجم: فکر در آیات وعید. «وعید» آیات جهنّم است. یکی از آیاتش را بخوانم. « کُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَیْرَهَا لِیَذُوقُوا الْعَذَابَ»(نساء/56) وقتی پوست جهنّمی در جهنّم می سوزد. خدا یک پوست دیگر به بدنش خلق می کند که دو مرتبه بسوزد. باز می سوزد باز پوست دیگر خلق می کند که بسوزد. چون در جهنّم مرگ نیست. نه در بهشت مرگ است نه در جهنّم. در این آیات آدم باید فکر کند. گریه کند. بگوید خدایا اگر مرا ببرند جهنّم چه می شود. پوستم هی می سوزد دو مرتبه پوست جدید می روید، «لِیَذُوقُوا الْعَذَاب»؟

[ برگرفته از سخنان آیت الله مجتهدی تهرانی - ره ]

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۳۵

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۰۷

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۰۴