آفاق

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدا» ثبت شده است

مشکل ما این است که برای رضای همه کار می کنیم، جز خدا.

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۶ ، ۲۰:۱۶

توجه به همسر

۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۶ ، ۱۴:۵۴

   [راوی سید کاظم حسینی همرزم شهید برونسی]

 او جبهه ماند و من آمدم مشهد، مرخصی. صبح روز بعد رفتم ملک آباد، مقر سپاه. یکی از مسوولین رده بالا گفت: به هر کدوم از فرماندهان وسیله ای دادیم، یک ماشین لباسشویی هم سهم آقای برونسی شده. مکث کرد و ادامه داد: حالا که ایشون نیست، شما زحمتش رو می کشین که ببرین خونه شون؟ می دانستم حاجی اگر بود، به هیچ عنوان قبول نمی کرد. پیش خودم گفتم:

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۶ ، ۱۸:۲۱

حجت الاسلام فاطمی نیا - معنی اسم مبارک فاطمه(سلام الله علیها)


• زمان :00:07:00

 دریافت فایل


منبع

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۶ ، ۱۵:۲۲

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۰۰

"راز روشن" با صدای حامد زمانی (ویژه شهید مصطفی احمدی روشن)

دریافت فایل


متن:
تا چراغی در میان این شبستان روشن است
تا تنور نان گرم مرد چوپان روشن است

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۶ ، ۰۰:۲۴

 

 در عملیات رمضان تلفات زیادی دادیم. دریک محور بچه های گردان مسیر را اشتباهی حدود پانزده ، بیست کیلومتری جلو رفته بودند. آقا مهدی یک نفربر برداشت ورفت جلو . آقا عزیز(جعفری)آمد و به ما گفت : "به مهدی بی سیم بزن برگرده ، منطقه نا امنه، اوضاع اصلا منا سب نیست." پیام را با بی سیم رساندم. چند بار دیگر آقا عزیز پیغام داد که :

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۶ ، ۰۸:۳۴

دلنوشته وهب همدانی به‌مناسبت پایان حکومت داعش:

«وهب همدانی» فرزند مجاهد شهید حسین همدانی در پی پایان حکومت گروهک تروریستی داعش، دلنوشته خود در این روزهای پیروزی را به تحریر درآورده است. متن آن در زیر می‌آید:

بسم الله الرحمن الرحیم

خون شهدای مدافع حرم به ثمر رسید و شیرینی این پیروزی مبارک بر جان همه مردم ایران اسلامی نشست.

یادم می‌آید در اوج بحران و در سال 91 در زمانی که مسلحین در شهر دمشق به جنگ تن به تن روی آورده بودند، از پدرم که برای ماموریتی از دمشق به تهران آمده بود پرسیدم: «پدر! سرانجام این جنگ چه می‌شود؟» و او خیلی خونسرد پاسخ داد که: «پیروز می‌شویم.» پرسیدم: «چگونه؟ همه چیز از دست رفته است. پایتخت هم در حال سقوط است.» گفت: «پسرم وعده الهی حتمی است و خدا خلف وعده نمی‌کند.» در آن روز چیزی نگفتم، اما به چهره مصمم و آرام او نگاه کردم. چهره‌ای نورانی که می‌ترسیدم آخرین نگاه‌هایم به او باشد. حرف‌هایش را شعارگونه قلمداد کردم و در ذهن خودم کارش را تلاشی بیهوده برای هدفی از دست رفته تصور کردم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۶ ، ۲۰:۱۴

اپیزود اول: کاباره

 

صبح یکی از روزها با هم به "کاباره­ پل کارون" رفتیم.

به محض ورود، نگاهش به گارسون جدیدی افتاد که سر به زیر، پشت قسمت فروش قرار گرفته بود.با تعجب گفت: این کیه؟ تا حالا اینجا ندیده بودمش؟! در ظاهر، زن بسیار با حیایی بود. اما مجبور شده بود بدون حجاب به این کار مشغول شود. شاهرخ جلوی میز رفت و گفت: همشیره تا حالا ندیده بودمت، تازه اومدی اینجا؟! زن خیلی آهسته گفت: بله؛من از امروزاومدم. شاهرخ دوباره با تعجب پرسید: تو اصلا قیافت به این جور کارها و این جور جاها نمی­خوره، اسمت چیه؟ قبلا چیکاره بودی؟زن در حالی که سرش رو بالا نمی­گرفت گفت: مهین هستم. شوهرم چند وقته که مرده. مجبور شدم که برای اجاره خانه و خرجی خودمو پسرم بیام اینجا! شاهرخ حسابی به رگ غیرتش برخورده بود. دندانهایش را به هم فشار می­داد. رگ گردنش زده بود بیرون. دستشرو مشت کرد و محگم کوبید روی میز و با عصبانیت گفت: ای لعنت بر این مملکت کوفتی!!  بعد بلند گفت: همشیره راه بیفت بریم، همینطور که از در بیرون می­رفت رو کرد به ناصر جهود (صاحب کاباره) و گفت: زود بر می ­گردم!مهین هم رفت اتاق پشتی و چادرش رو سر کرد و با حجاب کامل رفت بیرون. بعد هم سوار ماشین شد و حرکتکردند. مدتی از این ماجرا گذشت. تا اینکه یک روز در باشگاه پولاد همدیگر را دیدیم. بعد از سلام و علیک، بی­ مقدمه پرسیدم: راستی قضیه ­ اون مهین خانم چی شد؟ اول درست جواب نمی­داد. اما وقتی اصرار کردم گفت: دلم خیلی براشون سوخت،اون خانم یه پسر ده ساله به اسم رضا داشت. صاحب خونه بخاطر اجاره اثاث­ها رو بیرون ریخته بود. من هم یه خونه­ی کوچیک توخیابون نیرو هوایی براشون اجاره کردم. به مهین خانم هم گفتم:تو خونه بمون بچه­ات رو تربیت کن، من اجاره و خرجی شما رومی­دم!!

 

اپیزود دوم:

۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۵ ، ۱۵:۱۹

خاطره 1     خاطره2      خاطره3     خاطره4      خاطره5       خاطره6      خاطره7      خاطره8        خاطره9        خاطره10     خاطره 11        خاطره 12         خاطره 13          خاطره  14   

  خاطره 15      خاطره 16      خاطره 17         

۲۱ نظر موافقین ۱۷ مخالفین ۱ ۲۴ آذر ۹۵ ، ۲۳:۱۳