آفاق

۴۰۴ مطلب با موضوع «عمومی» ثبت شده است

وقتی که رسول خدا(ص) وارد مدینه منوّره شدند و پرچم اسلام را بلند کردند، شخصی به نام عبداللّه اُبَی که یکی از دشمنان سرسخت پیامبر اسلام بود بر آن حضرت حسد بُرد و می خواست حضرت را به قتل برساند. عبداللّه ، حضرت و اصحاب حضرت را به منزلش دعوت کرد و غذای مسمومی را ترتیب داد. جبرئیل به رسول خدا(ص) خبر داد.
همینکه غذا حاضر شد رسول خدا(ص) فرمودند:
یا علی دعای پُرمنفعت را بر این غذا بخوان .
علی (ع) دعا را خواندند.
بِسْمِ اللّهِ الشّافی ، بِسْمِ اللّهِ الْکافی ، بِسْمِ اللّهِ الَّذی لایضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَی ءٌ وَ لا داءٌ فی الاَْرْضِ وَ لا فی السَّماءِ وَ هُوَ السَّمیعُ العَلیمُ.
وقتی دعا خوانده شد همه غذا را خوردند و سیر شدند و ضرری به آنها نرسید با صحت و سلامتی برخواستند و رفتند.
وقتی که عبداللّه اُبی این صحنه را دید، گمان کرد آشپز فراموش کرده سمّ را داخل غذا کرده باشد، رفت و تمام رفقایش را جمع کرد و از غذا خوردند همه به جهنم رسیدند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۶ ، ۱۵:۱۱

مرحوم آیة اللّه العظمی سید محسن حکیم علیه الرحمه که مرجع شیعیان و زعیم حوزه علمیه نجف بودند،‌ در سفری که به عربستان داشتند،‌ در جلسه‎ای با «بن باز» مفتی عربستان «که نابینا بود» مواجه شدند.
«بن باز»‌ ظاهراً به دیدن آقای حکیم رفته بود ولی در واقع قصد داشت با ایشان جدال کند و افکار وهابی‎گری خود را مطرح نماید. در این جلسه بن باز از آیة اللّه حکیم پرسید:‌ شما شیعیان چرا به ظواهر قرآن عمل نمی‎کنید؟
آیة اللّه حکیم در جواب فرمودند: این دیدار جای چنین صحبت‎هایی نیست بگذارید به احوالپرسی برگزار شود.
بن باز،‌ سماجت و لجاجت کرد و خواستار دریافت جواب شد.
آیة اللّه حکیم، ناچار به بن باز گفتند: اگر قرار باشد به ظاهر قرآن تکیه کنم و همان را معیار فهم قرآن و عمل به آن قرار دهیم، باید معتقد شویم که شما به جهنم خواهید رفت.
بن باز با تعجب پرسید: چرا؟
آیة اللّه حکیم فرمودند: چون قرآن می‎فرماید: «وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبِیلاً»[1].
کسی که در این جهان «از دیدن چهره حق» نابینا باشد،‌ در جهان آخرت هم نابینا و گمراه‎تر خواهد بود و شما که از دو چشم نابینا هستید طبق ظاهر این آیه باید در آخرت هم نابینا باشید و در زمرة گمراهان که اهل جهنّمند قرار بگیرید، بنابراین ظاهر بسیاری از آیات قرآن مقصود نیست.


[1] - سورة اسراء: آیه 72.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۰۹

روزی رسول خدا ـ علیه السلام ـ نشسته بود، عزرائیل به زیارت آن حضرت آمد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از او پرسید: «ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسانها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی رحم آمد؟»
عزرائیل گفت: در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:
1. روزی دریا طوفانی شد و امواج سهمگین دریا یک کشتی را در هم شکست، همه سرنشینان کشتی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۵۵

قطعاً یکی از برنامه‌هایی که مدارس برای دانش آموزان در نظر می‌گیرند برنامه‌ریزی تحصیلی، فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی است. برنامه‌هایی که جزء لاینفک وظایف مدارس تعریف‌شده است. اما با گسترش فعالیت در فضاهای مجازی و حضور پررنگ نوجوانان و پایین آمدن سن کاربران این فضاها، چه بلایی بر سر تفکرات دانش‌آموز می‌آید؟

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۶ ، ۱۵:۱۹

کتابخوانی در دنیا

طبق آمارهای جهانی، آمریکایی ها ۲۰ دقیقه، انگلیسی ها۵۵ دقیقه و ژاپنی ها ۹۰ دقیقه از وقت خود را در شبانه روز به مطالعه  کتاب اختصاص می دهند. بر این اساس آماری که از سرانه  مطالعه  کتاب در ایران در کنار تمام نوسانات عددی(از ۲ دقیقه به ۱۵ دقیقه و آخرش ۱۸ دقیقه رسید) تا حالا ارائه شده است، نشان می دهد که ایرانیان تقریبا به میزان آمریکایی ها به مطالعه  کتاب علاقه مند هستند.

کشوری که بزرگ ترین تولید کننده نویسنده در جهان است

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۱۵

استفاده افراطی دانش آموزان از فضای مجازی و چالش های تربیتی / میزان حضور دانش آموزان در فضای مجازی و پرسه زدن آنها در شبکه های اجتماعی؛ یکی از موضوعاتی است که می توان آن را به لیست دغدغه های والدین اضافه کرد

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۶ ، ۰۹:۴۲

غیر قابل اطمینان بودن شبکه های اجتماعی برای کودکان

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۵۳

مقام معظم رهبری چند سال قبل در اشاره به تقلّای عده‌ای برای مفسدنمایی از نظام اسلامی فرمودند:

«ما گفتیم با فساد مبارزه میکنیم - این یک نقطه روشن در نظام است - اما عدّه ای می خواهند این را به نقطه تاریک تبدیل کنند و بگویند فساد همه جا را گرفته است. نه آقا! فساد همه جا را نگرفته است. باید با فسادِ کم هم - هر جا بود - مبارزه کرد. ممکن است روزنامه‌ای بردارد یک مورد فساد را درشت کند؛ مگر همه جا فساد هست؟ فساد در گوشه‌هایی وجود دارد. انسانها لغزش دارند و دچار گناه میشوند؛ باید با این گناه مبارزه کرد. ما وقتی گناهکاریم که با فساد - ولو کمِ آن - مبارزه نکنیم؛ چون گسترش پیدا خواهد کرد. مبارزه با فساد لازم است؛ اما ناامید کردن مردم که بگوییم فساد همه جا را گرفته، یک خطای واضح و ناشی از نادانی و فریبخوردگیِ کسانی است که آدم میداند خودشان آدمهای مغرضی نیستند؛ مغرضان که جای خود دارند»

منبع 

به نظرتون این عده کیان؟؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۰۶

درج عناوین مختلف در قبض آب باعث تعجب مشترکان شده است. / درج عناوین مختلف در قبض آب مشترکان اهوازی باعث تعجب شده است.نکته جالب در این قبض مبلغ۱۴۶۶۷ ریال است که برای بیشتر عناوین تکرار شده است!

فقط اهواز نیست برا ما هم همینطوره !!!

جالبه بدونید با فیش چند سال پیش مقایسش کردم سه چهار تا از عناوین اخیرا اضافه شده !!

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۳۸

صدوق آن عالم کم نظیر به اسناد روایتى اش از حضرت باقر (ع) روایت مى کند، عابدى در بنى اسرائیل بود معروف به جریح، در حال عبادت در صومعه اش بود که ماردش آمد و او را صدا زد، جریح چون در حال نماز بود پاسخ مادر را نداد، مادر به محل سکونت خود بازگشت و پس از ساعتى کنار صومعه آمد و فرزندش جریح را صدا زد باز هم پاسخ نگفت و با مادر به سخن نیامد مادر با دل شکسته بازگشت درحالى که مى گفت از خداى بنى اسرائیل مسئلت دارم که تو را به خوارى و ذلت بنشاند.
فرداى آن روز زنى بدکاره کنار صومعه آمد و در آنجا نشست در حالى که فرزندى را در کنار داشت و مى گفت: این طفل زاده شده از جریح است!! این مسئله در میان مردم پخش شد که کسى که مردم را بخاطر زنا ملامت مى کرد
خودش دچار این گناه بزرگ شده، پس از این شایعه حاکم دستور داد جریح را به دار آویزند، مادر جریح با شنیدن این خبر هولناک کنار دار آمد و ناخن به چهره اش مى کشید و صورت خود را لطمه مى زد، جریح گفت: مادر ساکت باش که این بلا از ناحیه پاسخ ندادن به نداى تو بر سر من آمده، مردم وقتى مطلب میان جریح و ماردش را شنیدند، گفتند تکلیف ما نسبت به این حادثه چیست، جریح با تکیه بر خدا گفت کودک این زن بدکاره را بیاورید چون آوردند او را در آغوش گرفت و گفت: اى کودک پدرت کیست؟ طفل به اراده و قدرت خدا به زبان آمد و گفت: پدرم فلان چوپان از فلان طایفه است، خداى مهربان تهمت زده شده به جریح را از دامن او زدود، پس جریح سوگند یاد کرد که از آن پس از خدمت به مادر و احترام به او دست برندارد.

بحار، ج 71، ص 75، ح 68- به نقل از قصص الانبیاء

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۰۰