شما میدانید این دختر که میخواهید با او ازدواج کنید، چطور دختری است؟ این صبحها که از خواب بلند میشود، هنوز نرفته که صورتش را بشوید و مسواک بزند کسی تختش را مرتب کرده، لیوان شیرش را جلو در اتاقش آورده و قهوه آماده کردهاند. شما نمیتوانید با مثل این دختر زندگی کنید، نمیتوانید برایش مستخدم بیاورید اینطور که در خانهاش هست. مصطفی خیلی آرام اینها را گوش داد و گفت: «من نمیتوانم برایش مستخدم بیاورم، اما قول میدهم تا زندهام، وقتی بیدار شد، تختش را مرتب کنم و لیوان شیر و قهوه را روی سینی بیاورم دم تخت» و تا شهید شد.
این روزها ازدواج ها از هتل های آنچنانی شروع می شود و عروس خانم
- شعر برای ماه رمضان کودکانه + عکس نقاشی
- شعر کودکانه رمضان + عکس نقاشی 2
- یا کاشف الکرب عن وجه الحسین یا قـــــــــمر بنی هاشم
- تو کز محنت دیگران بیغمی....!
- اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد
- ابو عزرائیـــــل
- مدافع حرم BMW سوار
- در سوریه می میرند تا در ایران نمیریم
- کاریکاتور/ حملات روسیه به مواضع تروریستها در سوریه
- "ابو عزرائیــــــــــل" + تصاویر