

رحلت پیامبر اعظم، معراج وصال اوست با حضرت دوست. رحلت جانسوزش را به عاشقان رسالتش تسلیت می گوییم
رحلت پیامبر اعظم، معراج وصال اوست با حضرت دوست. رحلت جانسوزش را به عاشقان رسالتش تسلیت می گوییم
تا محبّت دنیا و زخارف آن در قلب است، عیوب آن محتجب ( وپنهان) است زیرا که پردۀ محبّت ضخیم ترین حجابها است ، چنانچه گفته اند : "حُبُّ الشَّی ءِ یُعمِی وَ یُصِمُّ"؛ - علاقه و حبّ به چیزی محبّ را کور و کر می کند . - آن روزی خدای تعالی عیب های آن را به ما بفهماند، و درد و درمان را به ما ارائه دهد که قلب را از محبّت دنیا تهی و از سرخ و زرد آن اعراض کنیم. پس چون این حجاب غلیظ خرق شد (پاره شده) عیب هایی که به صورت خوبی و نیکویی و جمال خودنمایی کرده بود، از پرده بیرون افتد و چون انسان درد و درمان را فهمید، راه سلوک بر او روشن شود و طریق اصلاح برای او آسان گردد.
[ امام خمینی ، شرح حدیث جنود عقل و جهل ، چاپ پانزدهم ، 1393 ، ص 308 ]
عَن جابر بن یزید الجُعفی عَن ابی جعفرٍ محمدبنعلیٍ الباقر علیهالسلام قال مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله حَجَبُوهُ مِنَ النَّارِ بِإِذنِ الله عَزَّوَجَل؛ (الامالی شیخ صدوق، صفحهی 634)
«یَحتَسِبُهُم عِندَالله» یعنی جوری این فرزندان را، این اولاد را بار بیاورد که بتواند آنها را به حساب خدا بگذارد. طبعاً فرزندی را انسان می تواند به حساب خدا بگذارد که او تربیت الهی پیدا کرده باشد؛ متدیّن باشد؛ اهل فسق و فجور و تضییع اوقات و این ها نباشد. این [فرزند] را انسان می تواند به حساب خدا بگذارد و الّا اگر یک فرزندی بود که انسان او را بد تربیت کرد –کما این که بعضیها فرزندان خودشان را بد تربیت می کنند؛ از اوّل این بچّه را اهل دنیا و اهل اشرافیگری و اهل شهوات و این ها بار میآورند. در محیط خانواده، پدر و مادر، مشی شان برای فرزند، یک سرمشق است. اگر این سرمشق،
جهاد اکبر ، جهادی است که با نفس طاغوتی خودش انسان انجام می دهد. شما جوان ها از حالا باید شروع کنید به این جهاد، نگذارید که قوای جوانی از دستتان برود، هر چه قوای جوانی از دست برود ریشه های اخلاق فاسد در انسان زیادتر می شود و جهاد مشکل تر. جوان زود می تواند در این جهاد پیروز بشود، پیر به این زودی نمی تواند، نگذارید اصلاح حال خودتان را از زمان جوانی به زمان پیری بیفتد، یکی از کیدهائی که نفس انسانی به انسان می کند و شیطان به انسان پیشنهاد می کند این است که بگذار برای آخر عمر، خودت را اصلاح کن، حالا از جوانی استفاده کن و بعدآخر عمر توبه کن. این یک طرح شیطنت آمیز است که نفس انسان می کند به تعلیم شیطان بزرگ. انسان تا قوای جوانیش هست و تا روح لطیف جوانی هست و تا ریشه های فساد در او کم است می تواند اصلاح کند خودش را.
[ صحیفه نور، ج 7، ص 211 ]
ایوان نجف عجب صفائی دارد حیدر بنـــگر چه بارگاهی دارد
ای کعبه به خود مناز از روی شرف جایت بنشین که هــر که جائی دارد
هرگز نکند واهمه از روز جزا هر کس چو علی پشت وپناهی دارد
ریزد گنهش به مثل برگ پائیز گر زائر دلخسته گنــــــاهی دارد
هرگز نشود دیده او نابینـــــــا هر کس که بر این بقعه نگاهی دارد
خوشبخت کسیکه اندراین وادی عشق با راز و نیاز اشک و آهـــــی دارد
بی حب علی عبادت نامقبول است با مهر علی قدر و بهـــــــائی دارد
هر کس که نگشت پیرو مکتب او قطعا تو بدان راه خطـــــــــایی دارد
حاجت بطلب همیشه از شاه نجف زیرا که ید گره گـــــــــــشائی دارد
بروادی رحمتش دو صدبار سلام مدفون دو سه صـــد مرد الهی دارد
از کوفه رسد ناله حیدر بر گوش زان خانه پر نور که چــــــاهی دارد
نومید نگردد ز ســــرای علوی هر کس به درش دست گـدائی دارد
«یزدی»به یقین زتربت پاک نجف بر باغ بهشت طرفـــــه راهی دارد
رحمت به روان آنکه گفت این مصرع « ایوان نجف عجب صفائی دارد »
1-«دلیل العاقل التفکر و دلیل التفکر الصمت؛ نشانه عاقل فکر کردن و نشانه فکر کردن، سکوت نمودن است. »
2-«اذا رایتم المؤمن صموتا فادنوا منه فانه یلقی الحکمة و المؤمن قلیل الکلام کثیر العمل و المنافق کثیر الکلام قلیل العمل؛ هنگامی که مؤمن را خاموش ببینید به او نزدیک شوید که دانش و حکمت به شما القا می کند، و مؤمن کمتر سخن می گوید و بسیار عمل می کند، و منافق بسیار سخن می گوید و کمتر عمل می کند. »