تصادف!

گفت: زیان 3 هزار میلیارد تومانی سهامداران بورس مربوط به بانکی است که مدیران آن حقوقهای کلان و نجومی دریافت میکردند.
گفتم: خب! برای این کارشان چه توضیحی دارند؟
گفت: توضیح درست و درمانی که ندارند ولی احتمالا خواهند گفت؛ همانطور که یک بانک ممکن است سود فراوانی کسب کند، زیان فراوان هم برای بانک طبیعی است!
گفتم: ولی چند ماه قبل برای این بانک سود 2 هزار میلیاردی اعلام کرده بودند و ملت هم به خاطر سوددهی آن سهام بانک را خریداری کرده بودند.
گفت: سود که فقط در مبلغ آن نیست، همین اندازه که «سهامدار» شدهاند برایشان یک دستاورد خواهد بود!
گفتم: چه عرض کنم؟ یارو از قنادی شیرینی کشمشی خرید ولی دید یک دانه کشمش هم در شیرینیها نیست. به قناد اعتراض کرد و قناد با قیافه حق به جانب گفت؛ مرد حسابی! مگر وقتی شیرینی ناپلئونی میخری درون هر شیرینی یک ناپلئون هست؟!

گفت: «عادل الجبیر»، وزیر خارجه آلسعود گفته است؛ «ایران در منطقه تنش ایجاد میکند و البته، صبر ما هم اندازهای دارد»!
گفتم: خونه خرس و بادیه مس؟ حالا این چلغوز هم رجز میخواند؟
گفت: باید پرسید؛ مثلا اگر صبر آلسعود تمام شود، قرار است چه غلطی بکند؟!
گفتم: چندین سال است که به عنوان پادوی آمریکا همه دلارهای نفتی و امکانات خود را برای مقابله با سوریه و یمن و ایجاد داعش و قتلعام زنان و کودکان بیدفاع به کار گرفتهاند ولی هیچ غلطی نتوانستهاند بکنند.
گفت: مشکل آلسعود فلک زده این است که از بس که ناجوانمرد و خبیث هستند، هیچ آدم حسابی که سرش به تنش بیارزد آنها را تحویل نمیگیرد.
گفتم: حیوونکیها!... میگویند، یک جوجهتیغی بدجوری گریه میکرد، پرسیدند؛ چه شده؟ گفت؛ هیچکس حاضر نیست مرا بغل کند!
متن از کیهان
گفت: آقای صالحی بار دیگر تاکید کرده است که آمریکا به تعهدات خود در برجام عمل نکرده است.
گفتم: آقای جهانگیری هم گفته است بانکهای خارجی با ایران همکاری نمیکنند.
گفت: آقایان ظریف و عراقچی هم که گفته بودند تحریمها فقط روی کاغذ برداشته شده است.
گفتم: آقای سیف هم که گفته بود دستاورد برجام تقریبا هیچ بوده است.
گفت: پس چرا این مدعیان اصلاحات و اعتدال و روزنامههای زنجیرهای اینهمه درباره دستاوردهای برجام داد سخن میدهند، یعنی نمیدانند یا خودشان را به ندانستن میزنند؟
گفتم: چه عرض کنم؟!
گفت: البته یکی از روزنامههای زنجیرهای نوشته است برجام دستاوردهای زیادی داشته! ولی نباید خیلی درباره آن سخن گفت!
گفتم: حالا دیگه!... معلمی که سر کلاس چند ساعت پشتسرهم حرف زده بود بعد از پایان حرفش به دانشآموزان گفت؛ ببخشید، ساعت نداشتم! و یکی از دانشآموزان گفت؛ آقا اجازه! ساعت نداشتید، تقویم که داشتید!
kayhan.ir

گفت: امیر قطر مراسم روز ملی این امیرنشین را با ابراز نگرانی از سقوط حلب و تحت عنوان همبستگی با حلب، لغو کرد!
گفتم: اگر منظورش همبستگی با مردم حلب بوده است که آنها با آزادی حلب از چنگ تروریستها خلاص شدهاند.
گفت: ای عوام! امیر قطر و پادشاه آلسعود در حمایت از تروریستها سنگ تمام گذاشته بودند و حالا که تروریستها لت و پار شدهاند، حق دارند عزا بگیرند، چون هم میلیاردها دلارشان هدر رفته و هم برای مقابله با نیروهای مقاومت نتوانستهاند هیچ غلطی بکنند.
گفتم: چه عرض کنم؟!
گفت: حیوونکیها دلشون به کمکها و حمایتهای آمریکا و اسرائیل خوش بود ولی حالا متوجه شدهاند که بدجوری کلاه سرشون رفته و سنگ روی یخ شدهاند و خود آمریکا و اسرائیل هم حال و روزی بدتر از نوکرانشان دارند.
گفتم: یارو توی راهروی اتوبوس دو تا دستش را به کمرش زده و ایستاده بود. یکی از مسافران بهش گفت؛ مرد حسابی! دستهاتو بنداز، اینهمه جا رو اشغال کردهای! و طرف نگاهی به دستهاش کرد و با ناراحتی گفت؛ پس هندونهها کو؟!
متن: کیهان
گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: 150 نماینده مجلس با ارسال نامهای به سران سه قوه خواستار پیگیری لغو سخنرانی علی مطهری در مشهد شدند.
گفت: مرد حسابی! این هم شد خبر؟! یعنی این 150 نماینده از مسائل مهم کشور و مشکلات اساسی مردم چیزی سردرنمیآورند؟!
گفتم: خب اگر از مشکلات فراوانی نظیر رکود و گرانی و بیکاری و حقوقهای نجومی و دستاورد تقریبا هیچ برجام و دهها مشکل دیگر سر درمیآوردند که لغو سخنرانی علی مطهری را مسئله اصلی نمیکردند!
گفت: سخت نگیر، حالا بالاخره باید یک کاری میکردند!
گفتم: رئیس اداره به کارمندش گفت؛ خجالت نمیکشی که کار مردم را رها کردهای و داری جدول حل میکنی؟ و کارمند گفت؛ قربان توی این سر و صداها که نمیشود خوابید!
گفت: از اقدامات دولت برای رفع مشکلات اقتصادی مردم چه خبر؟!
گفتم: تمام توان دولت برای برخورد با لغو سخنرانی علی مطهری بسیج شده است.
گفت: استفاده از مکانهای دولتی برای میتینگها و سخنرانیهای حزبی ممنوع است و رانت تلقی میشود.
گفتم: نامه به رئیسجمهور، دستور رئیسجمهور برای پیگیری، اعتراض وزیر کشور و دستور پیگیری، اعتراض برخی نمایندگان و...
گفت: اگر با این سرعت و عجله مسائل اصلی کشور نظیر بیکاری جوانان، رکود، حقوقهای نجومی، فساد اقتصادی، بیخاصیتی برجام و دهها مشکل اساسی دیگر را پیگیری میکردند که وضع به اینجا نمیکشید!
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو کنار میدان آزادی ایستاده بود و گدایی میکرد و به مردم میگفت کرایه ماشین برای رفتن به خانهام در کرج را ندارم! یکی از عابران پولی به او داد و سه سال و نیم دیگر که از آنجا میگذشت دید یارو باز هم ایستاده و همان ادعا را تکرار میکند، به او گفت؛ مرد حسابی! اگر راست میگفتی و راه افتاده بودی تا حالا از قطب شمال هم رد شده بودی، چه رسد به کرج!
منبع متنkayhan.ir