آفاق

۱۱۳ مطلب با موضوع «داستان و تلنگر» ثبت شده است

 اوّل رفیق راه را پیدا کن ، بعد حرکت کن. الرَّفِیق ثُمَّ الطَّریق : اوّل رفیق، سپس طیّ طریق. خدا را هم رفیق حساب کن. هر امر خوبی که از بیرون به ما می رسد ،مثل رفیق خوب یا موفقیّت به اعمال خوب و ... به خاطر رابطه ی خوبی است که از درون با خدا داشته یم. گاهی نتیجه عمل خالص چندین ساله آن است که ، حق تعالی یک رفیق الهی نصیب می فرماید که بهترین وسیلۀ نجات انسان است.اگر دنبال رفیق بی عیب بگردی،بی رفیق باقی می مانی.

[ مهدی طیّب ، مصباح الهدی – سخنان حاج محمد اسماعیل دولابی- چاپ هفدهم،1394 ،ص 260 . ]

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۶ ، ۱۰:۴۰

 

بارها می‌دیدم که با بچه‌هائی که نه ظاهر مذهبی داشتند و نه به دنبال مسائل دینی بودند رفیق می‌شد و آنها را جذب ورزش می‌کرد. یکی از آن بچه‌ها که با ابراهیم رفیق شده بود خیلی از بقیه بدتر بود. حتی خیلی راحت حرف از کارهای خلاف می‌زد و اصلاً چیزی از دین نمی‌دانست. نه نماز و نه روزه، به هیچ چیز هم اهمیت نمی‌داد. یک بار به ابراهیم گفتم: «آقا ابرام اینها کین که دنبال خودت راه می‌اندازی؟» با تعجب پرسید: «چطور، چی شده ؟» گفتم: «دیشب این پسر رو با خودت آورده بودی هیئت، اون هم اومد کنار من نشست. وقتی که حاج آقا داشت صحبت می‌کرد و از مظلومیت امام حسین (علیه السلام) و از کارهای یزید می‌گفت این پسر، خیره خیره و با عصبانیت گوش می‌کرد. وقتی هم چراغ‌ها خاموش شد به جای این که گریه بکنه،

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۶ ، ۲۰:۰۹

 ما در دنیا و آخرت میهمان خدا هستیم .آداب میهمانی را باید رعایت کرد .باید در بدو ورود صاحب خانه را ملاقات کرد، بعد هر جا که گفت بنشین نشست و هرچه پذیرایی کرد بهره برد و به صاحب خانه فرمان نداد و جز آنچه آماده کرده نخواست و دل به وسایل و منزل صاحبخانه نبست و آرزوی مالکیّت آنها را نکرد. ... تنها و ظیفه مهمان این است که هر چه هم به او داد بگیرد و نگوید کم است یا چیزی دیگری می خواهم. از مهمان بابت آنچه در مهمانی خورده است سئوال و مؤاخذه نمی کنند مهمان نه در دنیا و نه در آخرت حساب و کتاب ندارد ، پس صلاح در مهمان شدن است که خیر دنیا و آخرت در آن است. هزار غم به دل صاحبخانه است که یکی به دل مهمان راه ندارد .در زندگی ، خودت را مهمان خدا بدان تا راحت شوی .

 [ حاج اسماعیل دولابی ، مصباح الهدی ،ص 45 ]

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۹:۳۴

بی تفاوتی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۲:۳۵

✳️ امام محمد باقر - علیه السلام - فرمود: اگر خواستی بدانی که در وجودت خیر و خوشبختی هست یا نه، به درون خود دقّت کن اگر اهل عبادت و طاعت را دوست داری و از اهل معصیت و گناه ناخوشایندی، پس در وجودت خیر و سعادت وجود دارد; و خداوند تو را دوست می دارد. ولی چنانچه از اهل طاعت و عبادت ناخوشایند باشی و به اهل معصیت عشق و علاقه ورزیدی، پس خیر و خوبی در تو نباشد; و خداوند تو را دشمن دارد. و هر انسانی با هر کسی که به او عشق و علاقه دارد، با همان محشور می گردد. «وسائل الشّیعة، ج 16، ص 183، ح 1»

✳️  ...البته (معنای این روایت ) این نیست که هیچ ملاکی برای محبّت ، غیر از اینها وجود نداشته باشد! نه، انسان گاهی هم کسی را به جهت دیگری دوست دارد. گاهی شما یک کسی را دوست می دارید، به خاطر رفاقت،به خاطر اخلاق خوبش، به خاطر بعضی جهات، امّا تا اطلاع پیدا می کنید که او اهل فلان گناه است،از چشمتان می افتد، محبّت شما به او زایل یا کم می شود. معلوم می شود اطاعت خداو معصیت خدا از نظر شما یک معیار برای دوست داشتن و دوست نداشتن است و گاهی هم هست که برای انسان هیچ فرقی نمی کند! ... (به هر حال این علامت ، علامت خوبی است که انسان ایمان خود را با آن امتحان کند و مورد سنجش قرار دهد.) (جلسه 312 درس خارج معظم له - آذرماه 1388)
🔹(شرح حدیث از امام خامنه ای در درس خارج 21/ 07 /88 )

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۰۴

از بزرگی پرسیدند: شگفت انگیز ترین رفتار انسان چیست؟

پاسخ داد: از کودکى خسته مى شود ،براى بزرگ شدن عجله مى کند و سپس دلتنگ دوران کودکى خود مى شود .

ابتدا براى کسب مال و ثروت از سلامتى خود مایه مى گذارد سپس براى باز پس گرفتن سلامتى از دست رفته پول خود را خرج مى کند.

طورى زندگى مى کند که انگار هرگز نخواهد مرد، و بعد طورى مى میرد که انگار هرگز زندگى نکرده است .
انقدر به آینده فکر مى کند که متوجه از دست رفتن امروز خود نیست، در حالى که زندگى گذشته یا آینده نیست، زندگى همین حالاست!

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۴۹

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۵ ، ۰۶:۲۹

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۱۱

سید ابوالفضل کاظمی یکی از فرماندهان دفاع مقدس می گوید: ابراهیم در یکی از مغازه های بازار مشغول کار بود . یک روز ابراهیم را در وضعیتی دیدم که خیلی تعجب کردم ؛ دو کارتن بزرگ اجناس روی دوشش بود . جلوی یک مغازه کارتن ها را روی زمین گذاشت .وقتی کار تحویل تمام شد ،جلو رفتم و سلام کردم .بعد گفتم : آقا ابرام ،برای شما زشته ؛ این کار باربرهاست نه کار شما ! نگاهی به من کرد و گفت :کار که عیب نیست ،بیکاری عیبه!این کاری که من انجام میدم برای خودم خوبه! مطمئن میشم هیچی نیستم ،جلوی غرورم رو میگیره.گفتم :اگه کسی شمارو این طور ببینه خوب نیست ، تو ورزشکاری و ....خیلی ها می شناسَنت .ابراهیم خندید و گفت : ای بابا ،همیشه کاری کن که اگه خداتو رو دید ،خوشش بیاد ؛ نه مردم !

[ سلام بر ابراهیم ،گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، نشر شهید ابراهیم هادی، چاپ هفتاد و ششم ،1394 ص 43 و 44]

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۴۰

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۰۷