نمیتوانی زن پرست باشی و روحت آزاد باشد، پول پرست باشی و روحت آزاد باشد و درواقع نمیتوانی شهوت پرست باشی، خشم پرست باشی. پس اگر میخواهی واقعاً آزاد باشی، روحت را باید آزاد کنی. چقدر در همین زمینه ما بیانات عجیبی داریم! حدیثی دیدم در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید که روزی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به میان اصحاب صفّه رفتند. یکی از آنها گفت: یا رسول اللَّه! من در نَفْس خودم این حالت را احساس میکنم که اصلًا تمام دنیا و مافیها درنظر من بیقیمت است. الآن در نظر من طلا و سنگ یکی است، یعنی هیچ کدام از اینها نمیتواند مرا به سوی خودش بکشد. نمیخواهد بگوید که استفاده من از طلا و از سنگ یک جور است؛ بلکه قدرت طلا و قدرت سنگ در این که من را به سوی خودش بکشاند یکی است. رسول اکرم نگاهی به او کرد و فرمود: « اذاً انْتَ صِرْتَ حُرّاً ؛ » حالا من میتوانم به تو بگویم که مرد آزادی هستی.
[ مرتضی مطهری ، آزادی معنوی ، صدرا ، چاپ سی و هفتم ، 1386 ، ص 34 و 35 ]