آفاق

نگاهى به اهداف و آثار ازدواج در قرآن‏

سه شنبه, ۷ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۳۰ ق.ظ

یکی از بناهاى پر اهمیت اجتماع، ازدواج و تشکیل خانواده است در این ‏واحد‎ ‎اولیه اجتماعى سنگ بناى تعلیم و تربیت نهاده می‌شود و انسان در ‏عرصه ازدواج به‎ ‎آرامش و تکامل می‌رسد‎.‎
در این مقاله سعى شده است که با نگاهى اجمالى به اهداف و آثار ‏ازدواج از نظر‎ ‎قرآن کریم به تبیین اهمیت این سنت حسنه پرداخته شود. ‏مطلب را با هم از نظر‎ ‎می‌گذرانیم‎:‎


مفهوم ازدواج‎ ‎
ازدواج، در عرف و شرع، پیمان زناشویى است که بر اساس آن، براى مرد ‏و زن در‎ ‎برابر هم، تعهدات اخلاقى و حقوقى پدید می‌آید که سرپیچى (از ‏بسیاری) از آنها، عقوبت‎ ‎و کیفر در پى خواهد داشت‏‎. ‎
در هر آیینی، ازدواج با قوانین و مقررات ویژه‌اى صورت می‌گیرد و اسلام به‎ ‎آداب و رسوم دیگر اقوام احترام گذاشته است: «لکل قوم نکاح» از پیمان ‏زناشویى در‏‎ ‎قرآن به «نکاح» نیز تعبیر شده، و به دو معنا به کار رفته ‏است:‏
‏1. آمیزش (بقره/230؛ نساء/6) ‏
‏2. عقد ازدواج (نور/32)‏
‎ نیاز روح به کانون آرامش، با اهمیت‌تر‎ ‎از نیاز جنسى است. همسر ‏شایسته در پیش آمدهاى زندگی، راه وصول به آرامش و سعادت را‏‎ ‎نزدیک ‏می‌کند


اهداف و آثار ازدواج‎ ‎
حکمت‌ها و آثار مهمى بر ازدواج ترتب دارد، و قرآن در آیاتى به آنها پرداخته‏‎ ‎است. در برخى موارد، هر چند زن و مرد با یکدیگر زندگى می‌کنند، ‏اهدافى که باید در‏‎ ‎زندگى آنان حاکم باشد، از میان می‌رود و دو طرف ‏بدون آن که بهره‌اى از زندگى مشترک‏‎ ‎ببرند، با یکدیگر زندگى می‌کنند ‏برخى گفته‌اند: هر جا نشانه‌هاى الفت و حکمت‌های‎ ‎زوجیت چه در دنیا و ‏چه در آخرت برقرار باشد، قرآن واژه زوجیت را به کار برده است‎.‎‏(روم/ 21 ‏فرقان/74 زخرف/70 بقره/25 یس/56)‏
و هرگاه جاى این نشانه‌ها و حکمت‌ها را‎ ‎بغض و خیانت یا تفاوت عقیده زن ‏و مرد با یکدیگر پر می‌کند، قرآن از کلمه «امرأه»‏‎ ‎استفاده کرده است ‏‏(یوسف/30 تحریم/10و 11).‏
همچنین آن جا که حکمت زوجیت (بقاى نسل‏‎ ‎انسان) از میان برداشته ‏می‌شود، باز قرآن واژه «امرأه» را به کار برده است‎ ‎‏(ذاریات/25 مریم /4 و ‏‏5 آل عمران/40). ‏
بدین سبب دوباره وقتى این حکمت سر برمی‌آورد‎ ‎و ثمره زوجیت به بار ‏می‌نشیند، باز قرآن تعبیر را عوض کرده کلمه «زوج» را به کار‎ ‎می‌برد. در ‏آیه 40 آل عمران، زکریا به خدا خطاب می‌کند که همسرم نازا است: «و‎ ‎امرأتى عاقر»؛ ولى وقتى دعاى او اجابت می‌شود، قرآن می‌فرماید: «و ‏اصلحنا له زوجه».‏


‏1- حفظ انساب‎:
ازدواج و رعایت مقررات آن، نسب را حفظ می‌کند. در‎ ‎اسلام، حفظ نسب، ‏پایه احکام و حقوق فراوانى است. بعضى از احکام فقهی، بر شناخت‏‎ ‎رابطه فرزند با پدر و مادر یا بر شناخت نسبت‌هاى فامیلى دیگر، مبتنى ‏است. تبعیت‎ ‎فرزند از پدر و مادر در کفر و اسلام، در طهارت و نجاست، در ‏بردگى و حریت، ربابین‏‎ ‎پدر و فرزند، قصاص نشدن پدر به قتل فرزند، مقبول ‏نبودن شهادت پسر بر ضد پدر، وجوب‎ ‎قضاى نمازهاى میت بر پسر بزرگتر، ‏مسائل ارث، ولایت پدر و جد، حقوق طرفینی مانند حق‏‎ ‎حضانت و نفقات، ‏عقوق والدین و اطاعت از آنها و مسائل اخلاقى مانند صله رحم، هبه به‎ ‎اقارب، عقیقه فرزند و مسائل فراوان دیگری، بر حفظ انساب متوقف است. ‏و از این جا به‎ ‎اهمیت ازدواج و مراعات حدود آن نیز پى می‌بریم. حفظ ‏نسب، حکمت عده زن بین دو ازدواج‎ ‎شمرده شده است. انتظار زن برای ‏ازدواج دوباره پس از وفات شوهر به مدت چهار ماه و ده‎ ‎روز (بقره/ 234)، ‏عده زن به مدت سه دوره پاکى پس از طلاق (بقره/ 228) و انتظار زن‎ ‎باردار براى ازدواج مجدد تا هنگام وضع حمل (طلاق/4) همه این مقررات ‏گویای اهمیت حفظ‏‎ ‎نسب است. حرمت ازدواج با زن شوهردار (نساء/ ‏‏24)، و حرمت زنا (اسراء/32) نیز برپایه‎ ‎حکمت حفظ نسب قرار داده شده ‏است‎. ‎


‏2- برخوردارى از سکون و آرامش‏‎:
نیاز روح به کانون آرامش، با اهمیت‌تر‎ ‎از نیاز جنسى است. همسر ‏شایسته در پیش آمدهاى زندگی، راه وصول به آرامش و سعادت را‏‎ ‎نزدیک ‏می‌کند: «و من ایاته أن خلق لکم من أنفسکم أزوجا لتسکنوا الیها...»، ‏‏«...و‎ ‎جعل منها زوجها لیسکن الیها...»‏
برخی مفسران، مقصود از لباس را در آیه 187 بقره، سکون و آرامش ‏دانسته‌اند؛‎ ‎همان گونه که خدا شب را لباس (مایه آرامش و سکون) ‏دانسته: «و جعلنا الیل لباس لکم و‎ ‎انتم لباس لهن» نیز به سکون و ‏آرامشی که با همسر حاصل می‌شود، اشاره خواهد داشت‎.
یکی از بناهاى پر اهمیت اجتماع، ازدواج و تشکیل خانواده است در این ‏واحد‎ ‎اولیه اجتماعى سنگ بناى تعلیم و تربیت نهاده می‌شود و انسان در ‏عرصه ازدواج به‎ ‎آرامش و تکامل می‌رسد‎


‏3- حفظ نوع بشر‎:‎
طبق بیان قرآن، ازدواج وسیله‌اى براى تولید و بقای‎ ‎نسل در انسان و ‏حیوان است: «... جعل لکم من انفسکم ازواجا و من الانعام ازواجا‎ ‎یذروکم ‏فیه‎...» ‎
گرچه جمله «یذروکم فیه» تکثیر نسل انسان را بیان داشته است، در این ‏جهت،‎ ‎میان انسان و چهارپایان و گیاهان فرقى نیست. در جاى دیگرى ‏می‌فرماید: پروردگار، شما‎ ‎را از «نفس واحدی» آفرید و جفتش را نیز از او ‏خلق کرد، و از آن دو، مردان و زنان‎ ‎بسیارى را پراکنده ساخت: «... و بث ‏منهما رجالاً کثیرا و نساء...». ‏
در آیه 72 نحل‏‎ ‎می‌فرماید: از همسرانتان براى شما فرزندان و نوه‌ها قرار ‏داد «... و جعل لکم من‎ ‎ازواجکم بنین و حفده». قرآن، بقاى نسل انسان و ‏اجتماع مدنى را به ازدواج منوط‏‎ ‎می‌داند و روى آوردن به زنا و لواط را نابود ‏کننده راه بقاى نسل می‌شمارد: «و لا‎ ‎تقربوا الزنى انه کان فاحشه و ساء ‏سبیلا»، «ائنکم لتأتون الرجال و تقطعون السبیل»؛‎ ‎زیرا با رواج راه‌هاى ‏نامشروع، رغبت به نکاح کم می‌شود؛ جاذبه‌اش از بین رفته، فقط‎ ‎بار ‏تامین مسکن و نفقه و به دنیا آوردن اولاد و تربیت آنان، باقى می‌ماند. در‏‎ ‎نتیجه، آسان‌ترین راه‌هاى اشباع غرایز که نامشروع است، رایج می‌شود و ‏هدف بقاى نسل،‏‎ ‎رنگ می‌بازد‎.‎


‏4- داشتن فرزندان صالح‎:‎
یکی از خواسته‌هاى غریزى انسان، نیاز فطرى به‏‎ ‎پدر و مادر شدن ‏شمرده، و پاسخ به این خواسته با ازدواج و داشتن فرزند تامین می‌شود؛‎ ‎زیرا اصل تولید و تکثیر، از راه‌هاى غیر مشروع نیز ممکن است؛ ولى در ‏سایه ازدواج،‎ ‎نسلى داراى اصل و نسب پدید می‌آید. قرآن در آیاتی، فرزند ‏را زینت زندگى دنیا شمرده‏‎ ‎که بیان‌گر رغبت انسان به داشتن فرزند و ‏برقرار شدن رابطه پدر یا مادر و فرزند است‎ ‎‏«المال و البنون زینه الحیوه ‏الدنیا». داشتن فرزند به صورت ثمره ازدواج، با تعبیرهای‎ ‎گوناگونى در قرآن ‏آمده است. در آیه 223 بقره از این که می‌گوید: «نساوکم حرث لکم‎ ‎فاتوا ‏حرثکم انى شئتم...»، یادآور می‌شود که بکوشید از این فرصت بهره گیرید ‏و با‎ ‎پرورش فرزندان صالح و شایسته که به حال دین و دنیاى شما مفید ‏باشد، اثر نیکى برای‎ ‎خود از پیش بفرستید. «... و قدموا لانفسکم...». در ‏آیه 187 بقره پس از آن که از‏‎ ‎آمیزش با همسر سخن به میان آمده است، ‏می‌فرماید: «... و ابتغوا ما کتب الله لکم‎..‎‏.»‏‎ ‎که به نظر بسیارى مقصود، ‏طلب فرزند است. در موارد متعددى از قرآن، خداوند برای‎ ‎داشتن فرزند ‏صالح، خوانده شده است. در آیه 189 اعراف از قول پدر و مادر نقل می‌کند‎ ‎که عرضه می‌دارند اگر فرزند صالح نصیبشان شود، شکرگزار خواهند بود: ‏‏«دعوا الله‎ ‎ربهما لئن اتیتنا صالحا لنکونن من الشکرین...». در چند جا، ‏درخواست حضرت زکریا (ع‎) ‎مطرح شده است که از خداوند، فرزندى که ‏لیاقت جانشینى او را داشته: «... فهب لى من‏‎ ‎لدنک ولیا»، و مورد رضایت ‏پروردگار باشد: «... و اجعله رب رضیا» را خواسته است. در‎ ‎سوره آل ‏عمران، پس از مشاهده شایستگی‌هاى مریم (ع) پروردگارش را ‏می‌خواند: خداوندا‎! ‎از طرف خود، فرزند پاکیزه‌اى نیز به من عطا فرما: «... ‏هب لى من لدنک ذریه طیبه انک‏‎ ‎سمیع الدعاء»‏‎.‎


‏5- مودت و رحمت‎:‎
از دیگر آثار ازدواج، مودت و رحمت است: «و جعل بینکم‎ ‎موده و رحمه...» ‏آن چه در آغاز زندگى مشترک بین زن و شوهر، یگانگى برقرار می‌کند،‎ ‎و ‏اثر آن در مقام عمل ظاهر می‌شود، مودت است؛ ولى پس از گذشت ‏زمان و رسیدن دوران‎ ‎ضعف و ناتوانی، رحمت جاى مودت را پر می‌کند. ‏رحمت و مودت به تعبیر قرآن، دو نشانه‎ ‎الهى و ضامن به پا ماندن بناى ‏زندگى و تداوم وحدت است؛ البته رحمت در همان آغاز‎ ‎زندگى نیز در ‏زندگى نقش دارد. گاهى زحمات و خدمات بلاعوض و ایثارگرانه بدون هیچ‎ ‎گونه چشم داشتى حتى گاهى با برخورد سرد از طرف مقابل، از انسان ‏سر می‌زند. در اینجا‏‎ ‎براى حفظ نظام خانوایکى از خواسته‌هاى غریزى انسان، نیاز فطرى به‏‎ ‎پدر و مادر شدن ‏شمرده، و پاسخ به این خواسته با ازدواج و داشتن فرزند تامین می‌شود؛‎ دگی، مودت رنگ می‌بازد؛ ولی ‏رحمت جایگزین آن می‌شود‎.‎
یکی از خواسته‌هاى غریزى انسان، نیاز فطرى به‏‎ ‎پدر و مادر شدن ‏شمرده، و پاسخ به این خواسته با ازدواج و داشتن فرزند تامین می‌شود؛‎


‏6- ارضاى غریزه جنسی‏‎:‎
غریزه جنسی، نیرویى است که در زن و مرد قرار‏‎ ‎داده شده و ازدواج، ‏وسیله‌ای مُجاز براى اطفاى نیروى شهوت و پاسخى به این غریزه‏‎ ‎خدادادى است: «و الذین هم لفروجهم حفظون ¤ الا على ازواجهم او ما ‏ملکت ایمانهم‎ ‎فانهم غیر ملومین» ‏
در حدیث آمده است: میان لذت‌هاى مادى و جسمانى در دنیا و آخرت،‏‎ ‎هیچ کدام به پایه لذت زناشویى نمی‌رسد؛ سپس امام به آیه 14 آل ‏عمران استشهاد می‌کند‎ ‎که در میان شهوات گوناگون، علاقه به زن را ‏مقدم داشته است: «زین للناس حب الشهوت من‎ ‎النساء و البنین و ‏القناطیر المقنطره...» در آیه 187 بقره می‌فرماید: خداوند‎ ‎می‌دانست که ‏شما به خود خیانت می‌کردید و آمیزش با همسر را که ممنوع شده بود، ‏انجام‎ ‎می‌دادید؛ بدین سبب، ممنوعیت برداشته شد: «... علم الله انکم ‏کنتم تختانون انفسکم‎ ‎فتاب علیکم و عفا عنکم فالن باشروهن...». این ‏آیه، به نیاز غریزى جنسى اشاره دارد‏‎ ‎که به رغم ممنوعیت شرعی، مردم ‏به سوى آن کشیده می‌شوند؛ البته این امر نمی‌تواند‎ ‎انگیزه اصلى و ‏هدف نهایى ازدواج باشد؛ زیرا غریزه جنسى در زن و مرد، دوره محدودی‎ ‎دارد و اگر غرض از ازدواج، فقط این جهت باشد، باید زوجین هنگام ناتوانى ‏جنسی،‎ ‎یکدیگر را رها کنند یا زن و مردى که توانایى جنسى خویش را از ‏دست داده‌اند، هیچ گاه‎ ‎پیمان زناشویى نبندند‏‎.‎


‏7- بازداشتن از گناه‎:‎
یکی از آثار ازدواج براى زن و مرد، ایجاد زمینه‏‎ ‎تقوا و دورى از گناهان است. ‏با اشباع غریزه جنسى در زن و مرد، زمینه گناهان شهوت‏‎ ‎انگیز از میان ‏می‌رود. این که در قرآن از کسى که ازدواج کرده، به «مُحصن و محصنه» ‏تعبیر شده: «فاذا احصن...»، به جهت این است که زن و مرد، با ازدواج در ‏حِصن سنگر‎ ‎مستحکمى قرار می‌گیرند و خود را حفظ می‌کنند تا ‏وسوسه‌هاى شهوانى در آنان اثر‏‎ ‎نگذارد؛ بلکه ازدواج، زمینه گناهان دیگر ‏را نیز از بین می‌برد؛ زیرا پذیرفتن‎ ‎مسئولیت تامین و تربیت اولاد، انسان را ‏به استفاده بهینه از عمر وا می‌دارد و برای‎ ‎گناه و معاشرت‌هاى گمراه ‏کننده جایی باقى نمی‌ماند. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «من‎ ‎تزوج فقد احرز ‏نصف دینه» با ازدواج، نیمى از دین صیانت می‌شود. ‏
در روایتى دیگر آمده‏‎ ‎است: بدترین مردم، کسانی‌اند که در تجرد به سر ‏می‌برند. در تفسیر آیه 187 بقره «هن‎ ‎لباس لکم و انتم لباس لهن» برخى ‏گفته‌اند: آن گونه که انسان، با لباس از سرما و‎ ‎گرما و حشرات و ‏آسیب‌هاى جلدی، محافظت می‌شود، زن و مرد، با ازدواج، یکدیگر را از‎ ‎گناه حفظ می‌کنند. در آیه 28 نساء حکمت تشریع ازدواج این گونه بیان ‏شده است: «یرید‎ ‎الله ان یخفف عنکم...»؛ زیرا پیروى از شهوات و در دام ‏گناه افتادن، براى انسان،‏‎ ‎وزانت و سنگینى می‌آورد و تشریع ازدواج و ‏فراهم شدن امکان آن براى کسى که نمی‌تواند‎ ‎با زنان آزاد ازدواج کند، از ‏فساد و گناه جلوگیرى می‌کند و انسان از عواقب آن در‎ ‎امان می‌ماند و این ‏نوعى توسعه براى انسان شمرده می‌شود‎.‎


‏8- توسعه رزق‎:‎
نگرانی از تنگ دستی، یکى از بهانه‌هایى است که برای‎ ‎گریز از ازدواج، ‏مطرح می‌شود. قرآن، این گونه به انسان امیدوارى می‌دهد: از فقر و‎ ‎تنگ ‏دستى جوانان و مجردان نگران نباشید و در ازدواج آنها بکوشید چرا که اگر ‏فقیر‎ ‎باشند، خداوند از فضل خویش، آنان را بى نیاز می‌سازد: «و انکحوا ‏الایمى منکم و‏‎ ‎الصلحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من ‏فضله...» برخى گفته‌اند:‏‎ ‎مفاد این آیه، وعده خداوند به غنا و بى نیازى ‏است براى کسانى که تشکیل خانواده‏‎ ‎دهند. روایاتى نیز این معنا را تایید ‏می‌کند. ‏
یکی از آثار ازدواج براى زن و مرد، ایجاد زمینه‏‎ ‎تقوا و دورى از گناهان است. ‏با اشباع غریزه جنسى در زن و مرد، زمینه گناهان شهوت‏‎ ‎انگیز از میان ‏می‌رود
در حدیثی، امام صادق (ع) ترک ازدواج‎ ‎به سبب ترس از گرسنگى را سوء ‏ظن به پروردگار دانسته است؛ زیرا پس از وعده قرآن به‎ ‎توسعه رزق، ‏نگرانى در این زمینه، جز بدگمانى به خدا نیست. با توجه به اینکه افرادی‎ ‎در جامعه، پس از ازدواج، نه تنها ثروتمند نمی‌شوند، بلکه بر فقرشان ‏افزوده می‌شود و‎ ‎اگر این آیه، متضمن وعده خداوند باشد، خلف وعده لازم ‏می‌آید و خلف وعده قبیح است،‏‎ ‎گروهى برآنند که براى وعده در این آیه ‏باید معلق بر مشیت الهى در تقدیر گرفته شود؛‏‎ ‎یعنى پس از ازدواج، اگر ‏خدا بخواهد، آنان را بى نیاز می‌کند، چنان که در آیه 28‏‎ ‎توبه، براى وعده ‏الهى به غنا و بی نیازى به مشیت خدا تصریح شده است: «و ان خفتم‎ ‎عیله فسوف یغنیکم الله من فضله ان شاء...» اشکال شده است: همان ‏طور که غنا و بی‎ ‎نیازى متاهلان، به مشیت منوط است، غنا و بى نیازى ‏مجردها و کسانى که همسر ندارند‏‎ ‎‏(بلکه هر پدیده‌ای) نیز به مشیت ‏توقف دارد، پس این چه وعده‌اى است که خدا، برای‎ ‎ازدواج داده است؛ ‏زیرا همان گونه که متاهل‌ها، بر اثر مشیت الهی، به دو گونه (فقیر‎ ‎و ‏غنی) تقسیم می‌شوند، مجردها نیز چنین هستند و اتفاقاً این وعده ‏درباره مجردان در‎ ‎قرآن آمده است: «و ان یتفرقا یغن الله کلا من سعته»... ‏اگر وضعیتى پیش آید که زن و‏‎ ‎شوهر نتوانند با هم زندگى کنند و از هم ‏جدا شوند، خداوند هر دو را با فضل و رحمت‎ ‎خود بى نیاز خواهد کرد‏‎.‎
پاسخ اشکال آن است که بسیارى از مردم خیال می‌کنند، ازدواج و ‏فراوانى عائله،‏‎ ‎سبب فقر، تجرد، سبب پس انداز و ثروت می‌شود. آیه در ‏صدد آن است که این توهم را از‎ ‎دل‌ها بزداید و غفلت از رزاق حقیقى را ‏بردارد و به ما بفهماند که گاه، برکت و‎ ‎فراوانی، در مال انسان (با وجود ‏عائله‌مند بودن) ایجاد می‌شود، و گاهى هم انسان (در‎ ‎عین کم عائله ‏بودن و مجرد زیستن) هر چه می‌کوشد، در معیشت او پیشرفتى حاصل ‏نمی‌شود. افزون بر آن که پذیرفتن مسئولیت تامین زن و فرزند، در او ‏مسئولیت پدید می‌آورد.
در حدیثی، امام صادق (ع) ترک ازدواج‎ ‎به سبب ترس از گرسنگى را سوء ‏ظن به پروردگار دانسته است
وقت‎ ‎را از بین نمی‌برد و از عمر خویش استفاده ‏بهینه می‌کند و با کسب معاش بر عزت و‎ ‎اعتبار خویش می‌افزاید، ‏بنابراین، آیه «ان یکونوا فقراء یغنهم الله» بیان می‌دارد‎ ‎که گاهى با ازدواج، ‏فقر از زندگى رخت برمی‌بندد، نه آن که همیشه با ازدواج، فقر‎ ‎برطرف ‏می‌شود وگرنه این آیه با آیه «و لیستعفف الذین لا یحدون نکاحا» تنافض ‏می‌یافت‎.‎‏ فخر رازى معتقد است که آیه «ان یکونوا فقراء یغنهم الله» در ‏مقام وعده الهى نیست؛‏‎ ‎بلکه مفاد آیه آن است که نباید ترس از فقر، مانع ‏ازدواج شود؛ زیرا مال فناپذیر است‎ ‎و آن چه ارزش و بقا دارد، فضل خدا ‏است که باید در پى آن بود که از انباشتن ثروت‏‎ ‎بهتر است. «قل بفضل الله ‏و برحمته فبذلک فلیفرحوا هو خیر مما یجمعون».‏
آثار دیگرى نیز بر ازدواج مترتب است؛ مانند حرمت برخى از زنان از جمله ‏مادر‎ ‎زن و خواهر زن و... که در ازدواج‌هاى ممنوع خواهد آمد. اثر دیگر ‏ازدواج، ایجاد‎ ‎حقوق زوجیت است که بحث آن مجال دیگری می‌طلبد‎. ‎

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.