آفاق

۶۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

 امام علی (ع): خداوند چهار چیز را در چهار چیز مخفی نموده: 1. رضای خود را در طاعت ها ، پس هیچ عبادتی را کم نشمارید شاید همان مورد رضای خدا باشد. 2. غضبش را در گناهان ، پس هیچ گناهی را کـوچک نشـمارید شایـد هـمان مورد غضب او باشد. 3. استجابت خود را در دعاها، پس هیچ دعایی را اندک مپندارید شاید همان مستجاب باشد. 4. ولـی و دوسـت خـود را در مـیان بندگانش، پس به هیچ بنده ای بی اعتنایی نکنید شاید هم او ولـی خـدا باشد و شمانشناسیدش .  

 ( تحف العقول ، ص 182 )

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۳۵

ملا حسین واعظ کاشفی در اخلاق محسنی می نویسد : برای یکی از پادشاهان مشکلی پیش آمد ،او با خدا عهد کرد که اگر کار من به نیکی پایان پذیرد هر چه پول در خزانه دارم به مستمندان می دهم ، خداوند نیز خواسته ی او را برآورد. پادشاه تصمیم گرفت به پیمان خود وفا کند، خزانه دار را خواست و دستور داد موجودی را حساب کند ، پس از بررسی معلوم شد پول زیادی در خزانه موجود است،امیران دولت گفتند: این همه پول را نمی توان به مستمندان پرداخت؛ زیرا مملکت از نظر مالی آشفته خواهد شد و اداره ی لشکر به این پول نیاز دارد . شاه گفت: من عهد کرده ام و خلاف آن نمی کنم. گفتند علما به ظاهر آیه ی « إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ ... وَالْعَامِلِینَ عَلَیْهَا - کارگزاران جمع آوری صدقات » استدلال می کنند و می گویند لشکریان کسانی هستند که خراج جمع می کنند و خود ایشان بنا بر این آیه یک دسته از مستحقان هستند.پادشاه از این سخن در اندیشه شد و پیوسته فکر می کرد. روزی کنار غرفه ای نشسته بود، ژولیده ای شبیه دیوانگان از راه می گذشت ،پادشاه او را خواست و جریان پیمان را برای او بازگو کرد و گفت : نظر توچیست؟ گفت : اگر شهریار هنگام پیمان بستن با خدا سپاهیان را از خاطر گذرانده باشد صحیح است وگرنه نمی توان به آنها داد . شاه گفت: من در آن هنگام فقط به یاد مستمندان بودم . یکی از امیران گفت: ای دیوانه! ، مال بسیار است و سپاهیان نیز بی برگ و نوایند. ژولیده روی از او برگرداند و به شاه گفت : اگر دیگربا کسی که پیمان بستی کاری نداری وفا نکن؛ ولی چنان چه به او احتیاج داری به عهد خویش وفا کن. پادشاه چنان تحت تأثیر قرار گرفت که اشک از دیدگانش فرو ریخت و همان دم دستور داد اموال را بین فقیران تقسیم کنند.

 در کلام خود خداوند ودود      امر فرموده است اَوفوا بالعهود
 گر نداری خوی ابلیسی بیا          باش محکم بر سر عهد وفا

[ محمد حسین محمدی ، هزار و یک حکایت اخلاقی، شمیم قلم ،چاپ پنجم،1393، ص 179 و 180 ]

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۴۶

 یکی از صفات زشت و ناپسندی که برخی از مدیران به آن مبتلا می باشند، علاقه بیش از حد به ریاست است. ریاسـت مـوقعـیّت خطرناکی است که هر انسانی را در معرض خطر قرار می دهد و قـلب و فـکر را تـحت تأثـیر زیباییهایش قرار می دهد؛ علی (علیه السلام) می فرماید: ما اری شَیئاً اَضَرُّ بِقُلوبِ الرِّجالِ مِنْ خَفْقِ النِعالِ وَراءَ ظُهوُرِهم. (میزان الحکمه، ج5، ص206) من ندیدم چیزی را که برای قلب مردان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۰۴

شهید بابایی در منزل، یک تلویزیون 14 اینچ سیاه و سفید داشت . جانشین فرمانده قرارگاه خاتم الانبیا (ص) که از این موضوع آگاه بود ، به منظور ارج نهادن به زحمات سرهنگ بابایی در زمانی که ایشان در خانه نبودند ، یک دستگاه تلویزیون رنگی به منزلشان می فرستد . فرزندان بابایی با دیدن تلویزیون رنگی خوشحال می شوند ، ولی همسر ایشان علی رغم اصرار بچه ها از باز کردن کارتن تلویزیون خودداری می کند . چند روز از این ماجرا می گذرد و شهید بابایی از مأموریت باز می گردد . بچه ها با ورود پدر خبر خوش رسیدن تلویزیون رنگی را به او می دهند و ایشان ماجرا را از همسرش جویا می شود . شهید بابایی از این که خانمش بدون اجازه او تلویزیون را قبول کرده ناراحت می شود . چون بچه ها منتظر بودند تا پدر از راه برسد و اجازه باز کردن کارتن تلویزیون رنگی را بدهد ، شهید بابایی با شگرد خاصی ، سر بچه ها را گرم می کند و در اوج بازی و خوشحالی،‌ از آنها می پرسد : بچه ها بابا را بیشتر دوست دارید یا تلویزیون رنگی را ؟ بچه ها دسته جمعی می گویند : بابا را . ـ سپس شهید بابایی به آنها می گوید : فرزندانم ! در این شرایط ، خانواده هایی هسـتند که پدرانـشان را از دسـت داده اند و تلویـزیـون هـم ندارند . چـون خداوند به شما نعمت پدر را داده ، پس بهتر است این تلویزیون را به بچه هایی بدهیم که پدر ندارند .

[روایتی از خانم اقدس بابایی خواهر شهید بابایی ، برگرفته از سایت شهید سرلشگر خلبان عباس بابایی]

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۲۹

نرم افزار تفسیر نمونه شامل متن کامل قرآن کریم به همراه ترجمه و تفسیر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی) با قابلیت های: قابلیت مرتب سازی سوره های بر اساس ترتیب نزول؛ تعداد آیات؛ شماره سوره و حروف الفبا؛ قابلیت جستجو در عناوین سوره ها برای دسترسی سریع به سوره؛ قابلیت جستجوی پیشرفته در متن، ترجمه و تفسیر قرآن؛ قابلیت جستجوی کلمات در صفحات تفسیر هر آیه؛ نگهداری آخرین مطالعه و قابلیت نشان گذاری آیات؛ امکان رفتن به آیه مورد نظر و حرکت بین سوره ها (سوره بعد و قبل) با کشیدن عنوان سوره به سمت راست و چپ
تغییرات نسخه 1.7:

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۵ ، ۰۹:۲۴

آیت الله قوچانی نقل می کنند: همان موقع که آقای بهجت در نجف مشغول تحصیل و تهذیب نفس بودند عدّه ای که مطالب عرفانی را قبول نداشتند نامه ای برای پدر آقای بهجت می فرستند و در مورد ایشان بدگویی می کنند و می گویند ممکن است فرزندت از درس و بحث، خارج شود. پدر بزرگوار ایشان نامه ای برای آقای بهجت می نویسد که من راضی نیستم جز واجبات، عمل دیگری انجام دهی، حتی راضی نیستم نماز شب بخوانی.آقای بهجت می فرماید:وقتی نامه ی پدرم به دستم رسید،خدمت آقای قاضی(ره) رسیدم و نامه را به ایشان نشان دادم. ایشان فرمودند: شما مقلد چه کسی هستید؟ گفتم : من مـقلد آیـت الله سـید ابوالـحسن اصـفهانی (ره) هستم. ایـشان فرمودند: باید بروید از مرجع تقلیدتان بپرسید. آقای بهجت(ره) می فرماید: من نزد آقا سید ابوالحسن اصفهانی (ره) رفتم و از ایشان کسب تکلیف کردم، ایشان فرمودند: باید حرف پدرت را اطاعت کنی. از آن موقع به بعد آقای بهجت سکوت می کنند و چیزی نمی گویند. در سکوت مطلق فرو می روند و حتی برای خرید، از خادم مدرسه تقاضا می کنند تا این کار را برای ایشان انجام دهد؛ چرا که سخن گفتن از واجبات نیست و کار و فعل مباحی می باشد.ایشان گاهی اوقات اجناس مورد نیاز خود را روی کاغذ می نوشتند و به مغازه دار می دادند. ایشان خیلی کم در کوچه و خیابان رفت و آمد می کردند و تمام این کارها به خاطر این بود که می خواستند از یک دستور پدرشان اطاعت کنند؛ اما خداوند راه را کوتاه می کند چون برای خدا ، حرف پدر را اطاعت می کند.

[ پرده نشین (صاحبدلان 1) ، نشر هنارس ، 1392 ]

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۲۷

اِیَّاکُمْ وَ هَؤُلَاءِ الرُّؤَسَاءِ الَّذِینَ یَتَرَأَّسُونَ فَوَ اللَّهِ مَا خَفَقَتِ النِّعَالُ خَلْفَ رَجُلٍ إِلَّا هَلَکَ وَ أَهْلَکَ ( الشافی ص 572 )

 بر حذر باشید از این روسایی که تَرَاءُس می کنند، یعنی ریاست را برای خودشان طلب می کنند.یک وقت کسی رئیس طبیعی است،فرض بفرمایید در یک بیابانی قافله ای حرکت می کند ،آن کسی که صبح زودتر از همه بیدار می شود ، دیگران را از خواب بیدار می کند ، راحله خودش را آماده می کند ، بارهای دیگران را کمک می کند ببندند، و... این به طور طبیعی رئیس است.من یک وقتی در یک سخنرانی در خدمت امام(ره) همین را بیان کردم،گفتم امام را کسی به ریاست انتخاب نکرده،ایشان رئیس طبیعی است.زودتر از همه بیدار شد،زودتر از همه فهمید،زودتر از همه شانه اش را زیر بار داد،خسته نشد، هر وقت دیگران خسته شدند،او تشویق کرد.لکن گاهی کسی تَرَاءُس می کند، رئیس هم نیست، چهره ریاست به خود می گیرد، یا دنبال ریاست می دود! فرمود : ایّاکم، برحذر باشیم. هیچ گاه کفش ها پشت سر کسی بر زمین کوبیده نشد،مگر اینکه هلاک شد و هلاک کرد. یعنی نفس ریاست در معرض هلاکت و در معرض اِهلاک است... ...یک عده ای برای ریاست به آب و آتش می زنند. من نمی فهمم چه حسنی دارد، چه خیری دارد این ریاستی که با این همه وزر و وبال و خلاف گویی و رفتار خلاف و وادار کردن دیگران به خلاف، بخواهد انسان به آن برسد! اینها نشناختن طبیعت این عالم است.حکمت که می گویند،اینهاست.همین است که در این روایت است، یعنی حقایق این عالم را به وضوح مشاهده کردن،حقایقی که متاسفانه ماها از آن غافلیم،غفلت می کنیم.

شرح حدیث از حضرت آیت ا.. العظمی امام خامنه ای (مدظلّه العالی) - جلسه 296 ، 27 /07/ 1388

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۲۶


گفت: «عادل الجبیر»، وزیر خارجه آل‌سعود گفته است؛ «ایران در منطقه تنش ایجاد می‌کند و البته، صبر ما هم اندازه‌ای دارد»!
گفتم: خونه خرس و بادیه مس؟ حالا این چلغوز هم رجز می‌خواند؟
گفت: باید پرسید؛ مثلا اگر صبر آل‌سعود تمام شود، قرار است چه غلطی بکند؟!
گفتم: چندین سال است که به عنوان پادوی آمریکا همه دلارهای نفتی و امکانات خود را برای مقابله با سوریه و یمن و ایجاد داعش و قتل‌عام زنان و کودکان بی‌دفاع به کار گرفته‌اند ولی هیچ غلطی نتوانسته‌اند بکنند.
گفت: مشکل آل‌سعود فلک زده این است که از بس که ناجوانمرد و خبیث هستند، هیچ آدم‌ حسابی که سرش به تنش بیارزد آنها را تحویل نمی‌گیرد.
گفتم: حیوونکی‌ها!... می‌گویند، یک جوجه‌تیغی بدجوری گریه می‌کرد، پرسیدند؛ چه شده؟ گفت؛ هیچکس حاضر نیست مرا بغل کند!

متن از کیهان

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۴۵

در روایت های حضرت داود (علیه السلام) آمده است که خداوند به داود وحی کرده است: «ای داود! تا کی بهشت را یاد می کنی، ولی اشتیاق به سوی مرا نمی طلبی؟» داود (علیه السلام) عرض کرد: «پروردگارا! چه کسانی مشتاق تو هستند؟» فرمود: «کسانی که آنان را از کدورت ها پاک گردانده ام،اهل دوراندیشی ساخته ام و از دل های آنان به سوی خویش روزنه ای گشوده ام تا به من بنگرند؛ و من دل های آنان را با دو دست خویش حمل می کنم و بر آسمانم قرار می دهم ... سپس حضرت داود (علیه السلام) گفت: «پروردگارا! مشتاقانت را به من نشان ده.» فرمود: «ای داود! به کوه لبنان بیا، در آن کوه چهارده نفر هستند؛ پیر، جوان و میانسال. وقتی نزد آنان آمدی، سلام مرا به آنان برسان و بگو پروردگارتان می فرماید: چرا حاجتی از من نمی طلبید؟ شما دوستان، برگزیدگان و اولیاء من هستید؛ من از شادی شما شاد می شوم و به سوی محبت شما می شتابم.» داود (علیه السلام) نزد آنان رفت ...آنان با دیدن داود (علیه السلام) خواستند متفرق شوند اما حضرت داود به آنان گفت: «من فرستاده خدا هستم، آمده ام تا پیام پروردگار را به شما برسانم. او به شما سلام می رساند و می فرماید: چرا حاجتی از من نمی طلبید؟ من چونان مادری مهربان در هر ساعت به شما می نگرم.» آنان با شنیدن پیام داود (علیه السلام) اشک بر گونه های شان جاری شد. آنان که چهارده نفر بودند پس از شنیدن پیام، هر یک(پاسخی عاشقانه وعارفانه) دادند: بزرگ آنان گفت: «خدایا! تو پاک و منزهی؛ ما بندگان تو و پسران بندگان توایم، پس اگر در گذشته، گاه دل های ما از تو بریده بوه ما را بیامرز.» دیگری گفت: «خدایا! تو پاک و منزهی؛ آن چه را بین ما و توست، نیکو ظاهر کن.» و... پس از این که سخنان افراد جمع به پایان رسید، خداوند به داود (علیه السلام) وحی فرستاد: «به آنان بگو سخنان شان را شنیدم و اجابت کردم، پس هر کدام خلوت گزینند، زیرا هم اکنون می خواهم حجاب را از بین خود و آنان بردارم تا به نور و جلال من نظر کنند.» داود (علیه السلام) پرسید: «خدایا! چه کاری سبب شد تا به این مقام برسند؟» پروردگار فرمود: « به سبب حسن ظن به خدا، خودداری از آمیزش با دنیا و داشتن خلوت های عارفانه با من... »

[ مرحوم ملا محسن فیض کاشانی در کتاب «محّجة البیضاء»جلد هشتم،باب محبت و شوق ]

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۲۵

نرم افزار اندروید نهج البلاغه مخصوص گوشی های هوشمند و تبلت ها، شامل متن و ترجمه نهج البلاغه به انضمام تفسیر آن به تفکیک خطبه ها، نامه ها و حکمت ها با قابلیت های:
1- تفکیک خطبه ها و نامه بر اساس بخش های مرتبط تفسیری به منظور دسترسی بهتر به مطالب
2-جستجو در خطبه ها، نامه ها و حکمت ها در تمام بخش های نرم افزار به تفکیک متن، ترجمه، عبارت و به صورت عطفی، فصلی و کل عبارت. با امکان نگهداری نتیجه جستجو و مشخص نمودن کلمه مورد نظر در متن نتیجه
3-ایجاد فهرست برگزیده (مطالب منتخب) به منظور دسترسی سریع به مطالب مورد نظر
4-امکان اشتراک گذاری و کپی نمودن قسمتی از متن، ترجمه و تفسیر

-گنجینه بزرگ معارف اسلام
-عالى ترین درس براى تعلیم و تربیت انسانها
-بهترین سرمایه خودسازى و تهذیب نفس
-مؤثّرترین برنامه براى ساختن جامعه اى سالم و پاک و سربلند
-عناوینى است که به حق مى توان براى نهج البلاغه انتخاب کرد.
تنها کسانى مى توانند درباره این کتاب بزرگ و بى نظیر سخن بگویند که حداقل یکبار با دقّت کامل تمام آن را از آغاز تا پایان مطالعه کرده باشند آن گاه روشن خواهد شد هر چه درباره این مجموعه گرانبها گفته شود، کم است!
سزاوار است عاشقان حقیقت، پویندگان راه معرفه الله و جویندگان راه و رسم بهتر زیستن، همه روز در کنار آرامگاه عالم بزرگوار سیّد رضى (گردآورنده نهج البلاغه) حاضر شوند و در برابر او سر تعظیم فرود آورند و بر روانش درود بفرستند که اثرى چنین گرانبها و بى بدیل از کلمات مولا على(علیه السلام) را جمع آورى کرده و در اختیار ما مسلمانان بلکه در اختیار جامعه بشرى قرار داده است.
در طول تاریخ اسلام شروح متعدّدى بر نهج البلاغه نوشته شده، و علماى عالیقدرى چه در گذشته و چه در عصر ما براى تبیین و تفسیر و کشف گنجینه هاى آن کوشیده اند و خدمات پرارزشى انجام داده اند، ولى انصاف این است که نهج البلاغه هنوز دست نخورده است، هنوز مظلوم است، هنوز تلاش هاى فراوان و فراوان دیگرى را مى طلبد.
مخصوصاً در عصر و زمان ما که عصر مشکلات پیچیده جوامع انسانى، عصر ظهور مکتب هاى مختلف فکرى، و عصر تهاجم بر اعتقادات و اخلاق و تقوا و فضیلت از سوى دنیاپرستان و جهانخواران است، تا راه را براى رسیدن به منافع آلوده و نامشروعشان هموار سازند، آرى در این عصر، نهج البلاغه تلاش و کوشش و کار بیشترى را مى طلبد. کار تحقیقاتى و گروهى براى یافتن راه غلبه بر مشکلات معنوى و مادّى و فردى و اجتماعى و مقابله با مکتبهاى ویرانگر فکرى و اخلاقى به وسیله آن.
به همین دلیل بعد از توفیقى که در «تفسیر نمونه» و «پیام قرآن» بحمدالله نصیب معظم له و جمعى از یاران باوفا شد که سبب حرکت جدیدى دربارۀ کارهاى قرآنى و نفوذ بیشتر قرآن و تفسیر در مجامع علمى بلکه غالب خانه ها گردید، با همکاری گروهى از اهل فضل کارى مشابه تفسیر نمونه روى نهج البلاغه انجام گردید، که ماحصل آن کتاب وزین پیام امام امیر المؤمنین (علیه السلام) بود.
نرم افزار اندروید نهج البلاغه مخصوص گوشی های هوشمند و تبلت ها، متن و ترجمه نهج البلاغه را به انضمام تفسیر آن به تفکیک خطبه ها، نامه ها و حکمت ها با امکانات مشروح زیر ارائه داده است تا گامی موثر در بهره مندی هر چه بیشتر شیفتگان مکتب حق و حقیقت باشد.
1- تفکیک خطبه ها و نامه بر اساس بخش های مرتبط تفسیری به منظور دسترسی بهتر به مطالب
2-جستجو در خطبه ها، نامه ها و حکمت ها در تمام بخش های نرم افزار به تفکیک متن، ترجمه، عبارت و به صورت عطفی، فصلی و کل عبارت. با امکان نگهداری نتیجه جستجو و مشخص نمودن کلمه مورد نظر در متن نتیجه
3-ایجاد فهرست برگزیده (مطالب منتخب) به منظور دسترسی سریع به مطالب مورد نظر
4-امکان اشتراک گذاری و کپی نمودن قسمتی از متن، ترجمه و تفسیر
5-امکان تنظیم فونت و اندازه قلم متن، ترجمه و تفسیر برای مطالعه بهتر از منوی تنظیمات با قابلیت دسترسی در تمام قسمت های نرم افزار
6-امکان تعامل با نرم افزار پژوهش یار به منظور ایجاد فهرست پژوهشی و درج حاشیه بر مطلب انتخاب شده

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۲۰