آفاق

۱۹۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مذهبی» ثبت شده است

مگر چه قدر می خواهی بخوابی؟ استاد ما حضرت حـاج شــــیخ عـلی اکـــبربـرهـــان (ره) می فـرمـودنـد : آن قــدر در قــبر بــخوابــیم کــه استـخـوان هـایـمان بپوسد،یک شب هم بلند شو ببین چه خبـــر است. پــیامـبراکـرم (ص) می فرمایند: وقتی بنده ای از خواب شیرینش و از رختخوابش برخیزد در حالی که خواب آلود است، برای این که به سبب نماز شبش می خواهد که خداوند را راضی کند، خداوند متعال به سبب آن بنده ، بر ملائکه مباهات می کـند و می گـویـد : این بـنده مـرا می بینید که بلند شده و خواب شیرینش را ترک کرده تا کاری را انجام دهد که بر او واجب نکرده ام؟ شاهد باشید که من او را آمرزیدم.     

گزیده ای از سخنان آیت ا..مجتهدی(ره)

۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۵۷

فِی الکَافِی عَنِ الصّادِقِ عَلَیهِ‌السّلام : ... حضرت(صادق علیه السلام) ، آیه‌ی مبارکه‌ی سوره‌ی جمعه را تلاوت کردند که «قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیکُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ» و در ذیل آیه می‌فرمایند که: قال یُعَدُّ السِّنِین؛ زندگی انسان اول به سال شمرده می‌شود؛ آقا! چند سالش است؟ چهل سال، پنجاه سال، هفتاد سال. سال‌ها شمرده می‌شود. ثم یُعَدُّ الشُّهُور؛ بعد انسان به مرحله‌ای از بیماری یا فرتوتی می‌رسد که ماه‌ها را می‌شمرند؛ دیگر بحث سال نیست؛ بحث ماه است. گاهی پزشک به کسی می‌گوید که آقا! شما شش ماه دیگر زنده هستید، چهار ماه دیگر زنده هستید. ماه‌ها را می‌شمرند. ثُمَّ یُعَدُّ الأیّام؛ بعد به مرحله‌ای می‌رسد انسان که دیگر ماه هم مطرح نیست؛ بحث این نیست که به ماه بعد برسد؛ بحث سر روز است. ده روز مانده، پنج روز مانده، پانزده روز مانده، این‌جوری محاسبه می‌کنند.ثُمَّ یُعَدُّ السّاعَات؛ بعد حال انسان به جایی می‌رسد که دیگر روز هم معنی ندارد؛ در شرف رفتن است؛ ساعت‌ها را می‌شمرند. پنج ساعت مانده، سه ساعت مانده، این‌جوری گذر زمان زندگی انسان را حساب می‌کنند. ثُمَّ یُعَدُّ النَّفَس؛ بعد نفس‌ها شماره می‌شود. این در حالی است که انسان در آن نفس‌های آخر است، انسان می‌فهمد و می‌بیند که این نفس‌ها دیگر دارد شمرده می‌شود و از کسی هم در آن دور و بر کاری ساخته نیست. این را باید به‌عنوان تذکر همه‌ی ما به یاد داشته باشیم.

[الشافی، ص 876 / شرح حدیث از امام خامنه ای مدظلّه العالی در مقدمه درس خارج، برداشت از سایت Khamenei.ir ]

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۲۸

 هر عملی اولش فکر است. هر کاری اولش تفکر و تأمل در اطراف کار است.اگر ما روحمان ضعیف باشد، نمی توانیم کاری بکنیم، روح را (باید) قوی کنید، قلب خودتان را قوی کنید، به خدا منقطع بشوید. این همه ادعیه ای که وارد شده است و همه را دعوت کرده است به این که... رو به خدا بکنید برای این که او مرکز قدرت است. این همه دعوت شده است که به کس دیگری غیر خدا متشبّث نشوید (چنگ نزنید) ، برای این که به شما تزریق کنند قوت را، که شما یک پشتوانه عظیم دارید و او خداست. کسی که خدا را دارد، ازچه باید بترسد؟!

[صحیفه نور، ج 18، صص 277 - 278]

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۲۴

به خدمت حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی عرض کردم: دستوری مرحمت فرما که توفیق تهجّد یابم و گشایشی در کارم حاصل شود. فرمودند: هر صبح، از تلاوت قرآن مجید مخصوصاً (سوره یس) غفلت منما، انشاء الله توفیق حاصل خواهد شد. به کاشمر بازگشتم و هر بامداد، در حین راه رفتن، به قرائت سوره یاسین مداومت می کردم، اما نتیجه ای به دست نمی آمد. سال دیگر در ایام عید به مشهد مشرف شدم و در یک شب بارانی به دنبال کاری به خانه یکی از علماء شهر رفتم چون در آن شب آقا را نیافتم، دست خالی بیرون آمدم و اندیشیدم: خوب است به خدمت حاج شیخ حسنعلی شرفیاب شوم و ازعدم حصول نتیجه او را آگاهی دهم. با این فکر به منزل حاج شیخ آمدم، دیدم که جماعتی در اطاقند و در بسته است و ایشان، مشغول گفتار و موعظه هستند... از این رو بود که پشت در نشستم ... در همین زمان، ناگاه شنیدم که مرحوم حاج شیخ موضوع فرمایشات خود را تغییر دادند و فرمودند: « برخی از من دعای توفیق سحری و گشایش امور می خواهند، دستور می دهم که قرآن تلاوت کنند، لیکن به جای آنکه رو به قبله و در حال توجه به قرائت پردازند، در حال راه رفتن، سوره یاسین می خوانند و بعد به قصد گله می آیند که از دستور من حاصلی نگرفته اند !

(کتاب نشان بی نشانها)

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۵ ، ۰۰:۲۳